سید مصطفی تاج زاده

جمعه, 25 اسفند 1396 ساعت 10:11

خشونت خط قرمز اصلاحات است

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

خشونت خط قرمز اصلاحات است


???مصطفی تاجزاده در گفت و گو با «سازندگی» به تبیین استراتژی اصلاح‏طلبان پرداخت:

«خشونت» خط قرمز اصلاحات است


سیدمصطفی تاجزاده سیاستمدار به خصوصی است. نه زندان و نه حتی گذر از جوانی او را از سیاست ورزی امیدوارانه و جسورانه باز نداشته است. او همواره گوشه‏ای از تصویر برهه‏های حساس تاریخی جمهوری اسلامی بوده است، از تصویرش در 18 تیر 78 و گفت و گو با دانشجوهای معترض تا دادگاه‏های 88 که می‏خندید، وقتی پس از هفت سال از زندان آزاد شد، باز هم می‏خندید. او هنوز مومن به مردم و اصلاح‏طلبی است. وقایع دی ماه نه تنها او را سرخورده نکرده بلکه مسیرهای تازه‏ای پیش روی او گشوده است. او معتقد است جامعه مدنی این ظرفیت را پیدا کرده است که به مقابله با نظارت استصوابی برود. تاجزاده این روزها تنها خط قرمز خود را خشونت می‏داند و می‏گوید از هر راه حل مسالمت آمیزی استقبال می‏کند. او معتقد است زمانه پر کردن لیست‏های انتخاباتی به هر قیمتی گذشته است باید طرحی نو در انداخت.

?در بحبوحه اعتراضات دی‏ماه شما بارها نسبت به سوریه‏ای شدن ایران انذار دادید که به دیدگاه شما دو انتقاد وارد شد. اول اینکه چرا سوریه مثلا چرا ونزوئلا نه که شرایط اقتصادی مشابه ایران دارد؟ دومین انتقاد این بود که در آن شرایط شما سوریه را انتخاب کرده‏اید تا گفتمان حاکمیت را به سمت مردم کانالیزه کنید، در‏حالی‏که این انتظار از اصلاح‏طلبان وجود داشت که صدای مردم را به سمت حاکمیت کانالیزه کنند.

✅در هر جامعه‏ای که شاهد تکثر نیروهای سیاسی باشیم که همگی در صحنه سیاسی با پشتوانه و جدیت به فعالیت مشغولند، اگر جریانی بخواهد دیگران را حذف کند و حرف اول و آخر را به تنهایی بزند، گرفتار درگیری های خشونت بار داخلی می شود. سخن من نیز با طرفین بود. از یک سو از حق تظاهرکنندگان برای اعتراض کردن دفاع و دست زدن به خشونت را محکوم کردم. طرف دیگر صحبتم با حکومت بود که باید حق اعتراض مردم را به رسمیت بشناسد. خوشبختانه امروز این حق در نظر پذیرفته شده است و از رهبری تا دولت و مجلس این حق را به رسمیت می‏شناسند، هرچند که پذیرش عملی آن زمان‏بر است.

?تصور نمی‏کنید پذیرش حق اعتراض به دلیل این بود که اعتراضات سیاسی نبوده و خواسته معترضان بیشتر اقتصادی بوده است؟

✅نه، به ‏هیچ ‏وجه قبول ندارم که اعتراضات سیاسی نبود، زیرا معترضان تندترین شعارهای سیاسی را مطرح کردند. جناح راست هم پذیرفته است که خواسته‏ معترضان فقط اقتصادی نبود و فراتر از آن بود. ۱۵ دقیقه بعد از آغاز هر تظاهراتی تندترین شعارهای سیاسی داده شد. اگر تظاهرات ماهیت صرفا اقتصادی داشت، مشابه تظاهرات کارگران و بازنشستگان می شد. خواسته‏های آنها پرداخت حقوق و بیمه و طلبشان است. اما شعارهای تظاهرات دی‏ماه عمدتا سیاسی بود. به همین دلیل هم از ضعف مشروعیت نظام سخن گفته شد و آن حقی هم که به رسمیت شناخته شد، «حق تظاهرات سیاسی» بود. ما ۳۰ سال است که تظاهرات اقتصادی و غیرسیاسی را پذیرفته‏ایم. در تمام این سال‏ها کارگران حق تظاهرات داشته‏اند و وقتی تجمع یا تحصن می‏کردند، حکومت با آنها گفت‏وگو می کرد تا به تفاهم برسند. بنا بر سرکوب اعتراضات اقتصادی و کارگری نبوده است. بنابراین با حکومت گفت‏وگو کردیم که باید حق اعتراض سیاسی را بپذیرد و به مردم هم گفتیم که تظاهرات حق شما است؛ اما اجازه خشونت ندهید. به همین دلیل امروز جبهه ملی و احمدی‏نژاد هم خواهان برگزاری تظاهرات شده‏اند.

?در مورد سوریه‌ای یا ونزوئلایی شدن توضیح ندادید...

✅بله خطر ونزوئلایی شدن هم ما را تهدید می‏کند؛ اما این خطری است که سیاست های غلط دولتی مسبب آن است و ربطی به مردم و تظاهرات دی‏ماه ندارد. همچنان که خطر کره شمالی شدن هم ما را تهدید می‏کند، که جلوگیری از آن هوشمندی معترضان را می طلبد. در اعتراضات دی‏ماه جریانهایی از دو سو می‏خواستند جامعه ما را از درون دچار درگیری کنند اما اکثریت قاطع مردمی که در تظاهرات شرکت می‌کردند، دنبال خشونت نبودند. بخشی از کسانی که در تظاهرات اخیر شرکت کردند، در سال ۸۸ هم در تظاهرات شرکت می‏کردند. اما این یک واقعیت است که جریانهایی وجود دارند که با اهداف و مقاصد خاص خود می‏خواهند اعتراض‏های مردمی را منحرف کنند و به خشونت بکشانند. به هر رو ما خشونت را نفی کرده و می کنیم. اصلاحات یعنی تلاش برای تحقق اهداف به شکل مسالمت‏آمیز و نفی خشونت. به همین علت می‏گوییم به گفت‏وگوی ملی نیاز داریم و همه باید یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. من حتی معتقدم که ما باید به احزاب اپوزیسیون هم اجازه فعالیت بدهیم. هر ایرانی که دزدی یا خیانت و جنایت نکرده‏، می‏تواند فعالیت تشکیلاتی و نهادمند کند. چه اشکالی دارد که مارکسیست‏ها حزب تشکیل دهند؟ اکنون زمان باز کردن سیستم است. مشارکت سیاسی هم مانند آزادی سبک زندگی که خواسته دختران خیابان انقلاب است یک حق محسوب می شود. باید مسیر قانونی و مسالمت آمیز پیگیری و تحقق این مطالبات باز شود.

در جامعه متکثر کنونی ایران هر جریانی که بخواهد تمامیت خواهی کند و دیگران را از سر راه بردارد، به معنای آغاز جنگ داخلی است. به همین دلیل وقتی آقای مخملباف به من نامه نوشت و اعلام کرد که جایگزین جمهوری اسلامی خشونت انقلابی یا دخالت خارجی است، به او پاسخ دادم که خیر، امروز این دو از هم جدا نیست و اگر مردم از اصلاحات نآمید شوند، شاهد توامان خشونت داخلی و دخالت خارجی خواهیم بود زیرا با تداوم اعتراضات خشونت آمیز، خارجی‏ها بدون گرفتن اجازه از کسی دخالت می‏کنند. به سخن دیگر درحال‏حاضر دیگر سه گزینه انقلاب، اصلاحات و دخالت خارجی وجود ندارد، بلکه دو گزینه پیش روی ماست، یا اصلاحات پیروز می‏شود یا آلترناتیو آن (خشونت داخلی و دخالت خارجی بطور هم زمان) گریبان ما را می گیرد و این به معنای آغاز پایان ایران است. این یعنی وضعیتی مانند سوریه که دیگر حتی یک کشور نخواهیم بود. در چنین شرایطی اصلا اهمیت ندارد که در کشوری حکومت سرنگونی شده باشد یا نه. احتمالا به دلیل پیامدهای ویرانگر خشونت و نیز نفرت همگانی ایرانیان از آن است که در رفراندوم پیشنهادی آقایان کدیور و قدیانی بر گذار "حتی‌الامکان مسالمت‏آمیز" تاکید کرده اند. امروز خط قرمز من خشونت است. زیرا اگر به هر دلیلی باب خشونت باز شود، با کینه و نفرت موجود در جامعه، که نمونه آن را درمورد دراویش مشاهده کردیم، وضعیت هراسناکی در پیش خواهیم داشت.

حرف من با مخالفین یک چیز است. با هر روش و هدف، اجازه ندهند که خشونت مشروعیت یابد. اگر به‏کاری دست زنند که لازمه اش کاربرد خشونت باشد یا به خشونت بیانجامد، مسئول خواهند بود حتی اگر دائم خشونت را نفی کنند. من با هر ایده‏ای که به خشونت منجر شود مخالفم، چون ایران را ویران می‏کند. به محض شروع خشونت گسل‏های جامعه ما فعال می‏شود. پان عرب‏ها در خوزستان می‏گویند چرا بقیه عرب‏ها چنان وضعی دارند و ما نداریم. یک استان مستقل می‏شویم و قسمت عمده نفت را هم داریم و یک کویت دیگر در این‏سو ایجاد می‏کنیم. وقتی‏که جامعه آشفته و دولت درگیر و ضعیف شود، غائله‏ آنها را با چه هزینه ای می‏توان جمع کرد؟ در کردستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی و شرقی هم اتفاقات دیگری رخ می‏دهد. علت اینکه در تظاهرات دی‏ماه هیچ یک از قوم گراها اعم از پان‌ترک‏ها، پان‏عرب‏ها، پان‏کردها و ... وارد عرصه نشدند، این بود که آن تظاهرات را جدی و موثر نمی دیدند. اما اگر روزی به هر دلیل یا بهانه به خیابان ها بیایند، آیا خشونت به سرعت و شدت افزایش نمی‌یابد؟ «سوریه‏ای نشدن» در درجه نخست یعنی نفی خشونت. پس با هر راهکار مسالمت‏آمیزی موافقم، حتی اگر رفراندوم برای نظام باشد؛ اما باید دقیقا معلوم شود هر راهی که ارائه می‌شود، از مسیر خشونت نخواهد گذشت. من از حرکت مدنی دختران دفاع می‏کنم، چون مسالمت‏‌آمیز است و در ذات آن خشونت وجود ندارد.

?آقای تاجزاده! شما اگر امروز بگویید مخالف تظاهرات و به خیابان رفتن هستید، همه خواهند پرسید شما مگر همان‏هایی نیستید که 88 در خیابان‏ها بودید؟ یا می‏گویند چون آن روز شما بودید که در خیابان حضور داشتید، خوب و درست بود، امروز که دیگرانی در خیابان هستند، این کار را صحیح نمی‏دانید؟

✅من شخصا معتقدم که تظاهرات سراسری در ایران زمانی توجیه دارد که صندوق رأی به خطر افتد. به‏عبارت‏دیگر تظاهرات سراسری را در حال حاضر تنها برای دفاع از نهاد انتخابات و با شعار سکوت درست می بینم.

?آقای دکتر رضا خاتمی چندی پیش از به بن‏بست رسیدن استراتژی انتخاباتی سخن گفت. این نقد بسیار به اصلاحات واردشده است که در هر شرایطی در انتخابات شرکت می‏کنیم و باوجود پیروزی قاطع هر بار انتخابات در تغییر شرایط ناکارآمدتر و بی‏اثرتر می‏شود. منظور شما این است که می‏پذیرید استراتژی انتخاباتی صرف در حال بی‏اثر شدن است و به دنبال راهکارهای فعالانه‏تر هستید؟

✅اگر اعتراضات دی‏ماه اتفاق نمی‏افتاد، احتمالا تاحدود زیادی مانند گذشته عمل می‏کردیم. علت هم این بود که فکر می‏کردیم هنوز ظرفیت برداشتن یک گام دیگر به جلو فراهم نیست. اما تظاهرات دی‏ماه افق‏های جدیدی را برای همه گشود و ما می‏توانیم از ظرفیت‏های جدید بهره بریم. مهم‏ترین آنها انتخابات است. به همین علت منتقد کسانی هستم که تلاش می‏کنند انتخابات را مقابل تظاهرات بگذارند. تظاهرات، مکمل انتخابات است. یه همین دلیل اکنون می‏توانیم به سمت انتخابات آزاد حرکت کنیم. ببینید! سخنگوی شورای نگهبان به دلیل طرح همه‏پرسی به رئیس‏جمهوری اعتراض کرد، اما وقتی‏که بازتاب‌ منفی سخن خود را دید، گفت شورای نگهبان با برگزاری همه‏پرسی مشکل ندارد. آقای جنتی هم امروز می‏گوید من یکی از ۱۲ عضو شورای نگهبان هستم چرا تنها من را مقصر می‏دانید. یعنی خود ایشان هم می‏داند که مردم با عملکرد آن شورا مساله دارند و او را مقصر اصلی می‏دانند و حالا غیرمستقیم می‏گوید من را یک دوازدهم مقصر بدانید. بنابراین ما وارد فضایی شده‏ایم که می‏توانیم نامزدهایی را که بتوانند کارهای بزرگ و جراحی های جدی انجام دهند معرفی کنیم. پس اگر بخواهیم مانند گذشته عمل کنیم، باخته‏ایم. دیگر نمی‏توان هر نامزدی را که معرفی کرد حتی اگر بتوانیم انتخابات را ببریم زیرا دیگر نمی‏توانیم کار مهمی برای کشور انجام دهیم.

ما باید مجلسی داشته باشیم مقتدر که پشت دولت پنهان از نطقها و مصاحبهها و مصوبات آن بلرزد و بداند تا این مجلس هست نمی‏تواند کار غیرقانونی بکند.


?با این راهبردی که پیشنهاد می‌‌دهید، از تکرار اختلافات مجلس هفتم یا ریاست‌جمهوری نهم بین اصلاح‌طلبان نگران نیستید؟

✅نه. مشکل ما در انتخابات ۸۴ این بود که بین خودمان تشتت داشتیم. مشکل کنونی ما این نیست که چهار نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری داریم.

?تصور می‏کنید بدنه اصلاحات و نخبگان اصلاح‏طلب با این استراتژی شما همدلی و همراهی دارند؟

✅بدنه اصلاحات در حال‏حاضر از ما رادیکال‏تر است.

?درون جبهه اصلاحات چطور؟

بالاخره از روحانیون مبارز، تا اتحاد و کارگزاران با این استراتژی همراهی می‏کنند؟

✅مجموعه اصلاح‌طلبان تاکنون در موضوعات مهم به دیدگاههایی کم و بیش مشترک رسیده‌اند. نمونه آن مسئله حجاب است. حجاب اختیاری اگر سه سال پیش مطرح می‏شد چند نفر از افرادی که امروز درباره آن صحبت کردند و موضع موافق گرفتند، در آن زمان حاضر بودند چنین موضعی بگیرند؟ نمونه دیگر آن مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی است. چند سال پیش بسیاری از اصلاح‏طلب‏ها می‏گفتند ما نباید مسابقه بدهیم. اما امروز قاطبه آنها می‏گویند این ماجرا را تمام کنید. ما نمی‏توانیم از المپیک بیرون بیاییم و در مسابقات جهانی حضور نیابیم.

به نظر من باید جامعه را به قبل و بعد از دی‏ماه ۹۶ تقسیم کرد. اعتراضات یک نقطه عطف است. مخاطرات خاص خود را دارد ولی امکاناتی نیز برای بن بست شکنی فراهم کرده است که پیش از آن وجود نداشت. امروز نتایج یک نظرسنجی را دیدم که ادعای مرا تایید می کند. جالب آنکه برای اولین بار دقیق نوشته‏ بودند که مردم چه شعارهایی دادند. در گذشته امکان نداشت که این شعارها در نظرسنجی‏ها درج شود.

?نتایج نظرسنجی که از آن صحبت می‏کنید چگونه بود؟

✅عمده معترضان به مشکلات اقتصادی اشاره و اعتراض داشتند اما علت العلل آن را سیاسی می‏دانستند.

?این مسئله در گذشته هم مطرح‏شده است. آقای مسعود نیلی هم که از ابر چالش‏های اقتصادی سخن گفته است، راه‏حل‏ها را نه اقتصادی که سیاسی می‏داند.

✅من نیز می‏گویم مشکلات اقتصادی ایران راه‏حل سیاسی دارد؛ گفت و گوی ملی و همگانی برای نجات ایران.

?جامعه مدنی ایران را چگونه می‏بینید؟ جامعه را همان جامعه زمان شاه می‏بینید که ممکن است به سمت روش‏های خشونت‏آمیز و انقلابی برود یا جامعه آنقدر به بلوغ رسیده و محافظه‏کار شده است که به سمت هیچ روش انقلابی و خشونت‏آمیزی نمی‏رود؟

✅تا الآن که اکثریت قاطع مردم با خشونت مخالفت کرده‏اند، اما اگر روند اصلاح نشود ممکن است به جمله معروف آقای کیارستمی برسیم که یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‏پایان است. ممکن است بگویند دیگر این وضعیت را تحمل نمی‏کنیم و برای ما تفاوت نمی کند که چه وضعیتی پیش می آید.

?اگر شرایط بدتر و بدتر شود و حتی فروپاشی اقتصادی رخ دهد، باز ترجیح شما تحمل شرایط است؟

✅اگر به شما بگویند بین سوریه و ونزوئلا یکی را برای زندگی انتخاب کن، قطعا ترجیح می‏دهید به ونزوئلا بروید. سوریه دیگر کشور نیست. لیبی هم دیگر کشور نیست. یک طرفش برده‏ می فروشند و آن‏طرفش سوپرمدرنند. یک طرف داعش حاکم است و یک طرف لیبرال‏ها. نظام خان‏خانی حاکم است. ولی ونزوئلا هنوز یک کشور است اگرچه اقتصاد آن فروپاشیده. بنابراین ایران ونزوئلا بشود، خیلی بد است. خیلی بد است یک گونی پول نقد ببریم و یک قالب کره بگیریم، اما می توان کره نخورد و بازهم زندگی کرد. اما در بخش های بزرگی از سوریه زندگی تا حدود زیادی منتفی شده است. کسی که به خیابان می‏رود نمی‏داند خودرویی این سمت خیابان منفجر می‏شود یا آن سمت آن

?بله، شرایط ونزوئلا قابل زندگی‏تر است...

✅قابل قیاس نیست. هرکسی که می‏گوید سوریه بهتر است مدت کوتاهی برود آنجا و زندگی کند. نمی‏روند حتی حالا که حکومت داعش فروپاشیده است. به نظر من مردم در اعتراضات دی‏ماه در مجموع هوشمندانه عمل کردند. اکثریت جامعه با تظاهرکنندگان همدلی داشتند اما به اجتماعات نپیوستند. درصد کمی از آنها نگران بازداشت و پیامدهای آن مانند سال ۸۸ بودند. البته نگران بودند اما نگرانی اصلی آنها این بود که نکند با گسترش تظاهرات وضعیت مهین بی‏ثبات شود و خارجی ها دخالت کنند و مانند کشورهای منطقه شویم. فرض کنید تظاهرات یک ماه طول می‏کشید، به‏احتمال‏زیاد آمریکا منطقه پروازممنوع اعلام می‏کرد و این یعنی گسترش درگیری های خشونت بار. پس ‏از تظاهرات وزیر خارجه فرانسه سفر خود به ایران را لغو کرد. اگر اجتماعات اعتراضی ادامه پیدا می‏کرد، احتمالا به ایران نمی‏آمد. چون می‏گفتند سیستم سست شده است و ترجیح آنها بین بودونبود نظام معلوم نیست. ما در چنین فضایی زندگی می‏کنیم که خواسته و ناخواسته خارجی‏ها خارج از اراده ما دخالت می‏کنند اگر شرایط را به سود خود ببینند.

ببینید! ۴۰ سال است که روابط ایران و امریکا خصمانه است. اگر آن دولت روزی خدای ناکرده وارد این عرصه شود، حتی اگر با خفت مجبور به ترک ایران شود، پیش از آن تلفات و ضایعات گاه جبران ناپذیری به میهن و ساکنانش وارود می کند. شنیدم در اواخر جنگ ویتنام به کیسینجر گفته بودند شما هنوز نفهمیده اید که شکست خورده اید؟ گفته بود مدتهاست که این را فهمیده ایم. پرسیده بودند پس چرا جنگ را تمام نمی کنید؟گفته بود تا دنیا بداند کشوری که مقابل آمریکا می‏ایستد چه بر سرش می آید تا هوس ویتنام شدن نکند. می‏دانستند که شکست‏خورده‏اند اما می‏خواستند ویتنام نابود شود تا دیگران بدانند هزینه سرشاخ شدن با امریکا چقدر است. برخی تصور می‏کنند که دولتهای دموکراتیک غربی در روابط بین المللی مانند مناسبات داخلی کم و بیش به حقوق بشر پایبندند و از حدی جلوتر نمی‏آیند. در حالی که این‏طور نیست. آنها برای منافع خود مردم هم کیش خود را میلیونی می‏کشند، چه رسد به ما. حال که بعضی مقامات امریکایی علنا می‏گویند هرچه مسلمان‏ها بیشتر به جان یکدیگر بیافتند، به نفع ماست. عاقلانه است که در چنین شرایطی ما وارد چرخه خشونت شویم؟

صریحتر بگویم جامعه مدنی ما باید تصمیم بگیرد که آیا می‏خواهد وارد چرخه خشونت شود یا خیر؟ تا به حال قاطعانه گفته است، خیر. اما این پاسخ منفی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، نمی‏دانم. تمام تلاش ما این است که به آن نقطه نرسیم.

?شما استراتژی‏های فعالانه را مطرح کردید، استراتژی‏هایی که خواست جامعه مدنی هم هست. اما آیا نخبگان اصلاح‏طلب همچنین استراتژی‏هایی را قبول دارند؟

✅بدنه اصلاحات با این استراتژی‏ کاملا همراه است. سیاستمداران اصلاح طلب نیز به خواست مردم توجه دارند. اگر احساس کنند چیزی خواست بدنه است با آن همراهی می‏کنند. مانند مسئله حصر که وقتی دیدند شعار اصلاح طلبان رفع حصر است آنگاه کمیته تشکیل دادند و گفتند این کار را دنبال کنیم. من نگران آن بخش نیستم چون ارتباط رأس و بدنه به‏گونه‏ای است که اگر بدنه مطالبه‏ای داشته باشد، رأس چندان مقاومت نمی کند و در مقابل آن نمی ایستد. ممکن است پا به‏پای آن نیاید اما در مقابل آن‏هم نمی‏ایستد.

?اما بدنه استراتژی را تعیین نمی‏کند. این اصلاح‏طلبان هستند که باید استراتژی را تعیین کنند.

✅ابتدا باید بررسی کنیم که خود این کار درست است یا غلط. ببینید مشکلات اقتصادی کشور حل نمی‏شود، مگر با اتخاذ تصمیم‌ها و انجام جراحی‏های بزرگ. اگر اصلاحات گسترده صورت نگیرد اوضاع اقتصادی کشور بدتر می‌شود، بهتر نمی‏شود. اما راه‏حل مشکلات اقتصادی سیاسی است؛ رسیدن به وفاق و توافق در بالا و جلب رضایت و مشارکت در پایین. به یاد داشته باشیم علت اصلی پذیرش هم برجام و هم قطعنامه ۵۹۸ وضعیت اقتصادی میهن و مردم بود. یعنی اگر در اقتصاد کم نمی‏آوردیم، ماجرا ادامه پیدا می‏کرد.

ما باید به دنبال این باشیم که چه راه جدیدی می‏شود باز کرد که وضع مردم بهتر شود و راحت‏تر نفس بکشند. به نظر من بخش مهمی از جناح راست هم متوجه این مسئله شده است که دوران قلع‏وقمع گذشته است. امروز احمدی‏نژاد هم از انتخابات آزاد و مهندسی آن دم می‏زند. آنها هم فهمیده اند که فضا شکسته و تنها راه حل مسائل سیاسی و البته اصلاحی است. به هر حال ظرفیت‏هایی وجود دارد و ما باید بدنه را فعال کنیم. تا دو سال آینده هم ممکن است اتفاقات تازه ای رخ دهد. من به‏طورکلی روند امور را به نفع جامعه می بینم که البته با مخاطرات فراوانی همراه است.

?آقای احمدی‏نژاد نسبت به مجموعه شرایط کشور اعتراضاتی را مطرح کرده است. باوجوداینکه این شخص برای اصلاح‏طلبان شناخته‏شده است و در صداقت او شک و تردیدهایی وجود دارد، اما به نظر می‏رسد انتقاداتی که مطرح می‏کند، مشابه انتقادات اصلاح‏طلبان است. موضع و تحلیل اصلاح‏طلبان نسبت به این اقدامات احمدی‏نژاد چیست؟

✅هرکسی که بگوید انتخابات آزاد می‏خواهیم، با مهندسی انتخابات مخالفیم و قوه‌قضائیه باید غیرحزبی و سالم شود، حتما از آن استقبال می‏کنیم. چون شعار ما تبدیل معاند به مخالف و مخالف به موافق است. همین حالا اگر آقای مصباح هم بیاید و بگوید نجات کشور در انتخابات آزاد است، نامه می‏نویسم و از او تشکر می‏کنم. بنابراین، ما برای گسترش گفتمان اصلاح‏طلبی از هر که همراهی کند، استقبال می‏کنیم.

?در عملکرد احمدی‏نژاد صداقتی می‏بینید؟

✅باید به آقای احمدی‏نژاد بگوییم خوب است که به این شعارها رسیده‏اید، اما ما چند سؤال هم داریم. اول آنکه مهندسی انتخابات از چه زمانی شروع‏شده است؟ از سال ۹۴شروع‏شده یا پیش از آن‏هم وجود داشته است؟ شما کی متوجه آن شده‏اید؟ آیا در زمان ریاست بر دولت هم می‏دانستید و سکوت کرده بودید یا نمی‏دانستید و به‏تازگی آن را کشف کرده‏اید؟ اینها را باید برای مردم توضیح دهد. درست مانند توضیحاتی که ما باید درباره دهه ۶۰ بدهیم. این سؤال را ازاین‏جهت مطرح می‏کنم که ابعاد مسائل روشن شود.

او همچنین گفته است که انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری باید باطل شود. آقای احمدی نژاد باید توضیح دهد که در این صورت چرا نباید انتخابات خبرگان باطل شود؟ آیا در انتخابات خبرگان مهندسی انتخابات نشده بود؟ در خبرگان که مهندسی انتخابات بیشتر بود و تکلیف ۸۵ درصد کرسی‏ها از قبل مشخص شده بود. پس چرا نمی‏گوید مجلس خبرگان منحل شود؟ چرا در آنجا که اصولگراها با مهندسی انتخابات اکثریت را در اختیار گرفته اند، خواهان انحلال نشده است اما آنجا که اصولگراها شکست‏خورده‏اند، می‏گوید منحل شود؟

سوم اینکه چه کسی می‏تواند مجلس را منحل کند؟ خواست آقای احمدی‏نژاد غیرقانونی است. رئیس‏جمهور را می‏توان عزل کرد، هم مجلس می‏تواند و هم قوه‌قضائیه، اما مجلس را احدی نمی‏تواند منحل کند. یعنی تقاضای او اساسا غیرقانونی است.

در مورد قوه‌قضائیه هم همین‏طور است. ایشان می‏گوید حَکَم آقای بقایی را آقای شاهرودی بگذارید. فرق آقای شاهرودی با آقای صادق لاریجانی در چیست؟ مگر همه اتفاقاتی که در نیمه اول سال ۸۸ رخ داد در دوره ریاست آقای شاهرودی نبود و آقای مرتضوی در آن زمان ترکتازی نمی کرد؟ البته یک تفاوت دیده می شود؛ آقای شاهرودی تنها با اصلاح‏طلب‏ها برخورد می‏کرد و با آقای احمدی‏نژاد و همکارانش کار نداشت، ولی آقای صادق لاریجانی با هر دو برخورد می کند. احمدی نژاد باید توضیح بدهد که آیا در زمان آقای شاهرودی، قوه‌قضائیه بی‏طرف و سالم بود؟ چرا درمورد آن دوران حرف نمی‏زند؟ او می‏گوید آقای صادق لاریجانی عادل نیست و باید کنار برود. بسیار خوب! اما آیا سعید مرتضوی عادل بود که وقتی کنار گذاشته شد، به او پست داد؟ اگر واقعا سلامت قوه‌قضائیه مدنظر آقای احمدی نژاد است، همین حالا تکلیف خود را با مرتضوی روشن کند. او تا به حال حاضر نشده است که دست از حمایت از مرتضوی بردارد.

به هر حال من با نیت آقای احمدی‏نژاد کار ندارم و اینکه آیا واقعا دنبال انتخابات آزاد است یا نه، فقط می‏گویم او که این شعارها را می‏دهد، تکلیف خود و ما را با برخی از مسائل روشن کن تا بدانیم به شعارهای تازه خود باور دارد یا آنها را تنها برای نجات خود و اطرافیانش طرح می کند؟

?درباره خط قرمز اصلاح‏طلبی گفتید و تأکید کردید که خشونت خط قرمز اصلاح‏طلبی است. آیا مسائل دیگری مانند فساد، رانت، ماجرای ژن خوب و...خط قرمز اصلاح‏طلبی نیست؟ برخی از مردم معتقدند اصلاح‏طلبان هم کلوپ رفقا هستند و وقتی دوستان و همکارانشان اشتباهاتی انجام می‏دهند از سر رفاقت یا منفعت درباره آنها موضع‏گیری جدی نمی‏کنند. نظر شما چیست؟

✅من در نامه دوم به آقای مخملباف از ۱۲ «نه» نام‏برده‏ام که یکی از آنها فساد است. حتما فساد ازجمله مسائلی است که اصلاح‏طلب‏ها در مبارزه با آن هرگز نباید کوتاهی کنند و باید قاطع‏تر از همیشه با آن مقابله کنند. یکی از آنها هم همین فامیل گرایی، ژن برتر، فرزند سالاری و ...است. در این مسئله تردیدی نیست. ما در این فضای جدید امکان یافته ایم که با افراد محدود و معدود سروکار نداشته باشیم. اگر کسی نمی‏تواند در مقابل فرزند خود مقاومت کند، خود را کنار بکشد تا فرد دیگری جای او را بگیرد. آیه‏ نیامده است که حتما افراد خاصی باید وزیر و وکیل شوند.

از سوی دیگر توجه کنید که وقتی فضا باز و آزاد شود، بسیاری از افراد کارهایی که درحال‏حاضر انجام می‏دهند را دیگر انجام نخواهند داد. ببینید یکی بازجوهای من می گفت که پرونده مالی و اخلاقی تو سفید است. گفتم نظارتی که شما بر ما داشتید ما را سالم نگه داشت. به یاد داشته باشیم محور اصلی اصلاحات تغییر رفتار، مناسبات و قوانین است و تغییر آدم‏ها اصالت و گاه ضرورت ندارد. خیلی از افراد اگر فضا سالم شود مرتکب خطا نمی‏شوند و به رانت خواری رو نمی آورند. مانند رانندگی است. همان افرادی که در ایران بد رانندگی می‏کنند در یک کشور خارجی توسعه یافته خود را مجبور می بینند که درست رانندگی کنند.

راننده همان است اما در کشور توسعه یافته مجبور می‏شود ضوابط و قواعد رانندگی را به دقت را رعایت کند. اگر فضا دموکراتیک و باز و انتقادی باشد کمتر فرزندی چنین درخواستی می‏کند و می‏داند با سوءاستفاده از موقعیت پدر خود و پدرش باهم سقوط می‏کنند. خلاصه آنکه اصلاح‏طلبان باید تکلیف خود را با چند موضوع روشن کنند. یکی مبارزه با فقر و بی‏عدالتی در جامعه است. ما باید قاطع‏تر از همیشه و با برنامه‏های روشن‏تر از همیشه درباره این مسئله چاره‏اندیشی کنیم. دیگری فساد است. رانت و سوءاستفاده از موقعیت نیز باید محکوم شود به‏طوری‏که تبدیل به تابو شود که هیچ اصلاح‏طلبی جرئت نداشته باشد برای فرزندانش کاری در سیستم دولتی انجام دهد. یعنی احساس کند اگر این کار را انجام داد قبل از اینکه اصولگراها به او اعتراض کنند، خود اصلاح‏طلبان به او اعتراض می‏کنند.

?در حال حاضر هم این حساسیت در جامعه در شکل‏گرفته است.

✅این عالی است و به همین دلیل هم هست که تنها چند مورد بین این ‏همه اصلاح‏طلب دیده‏ می شود و البته همین‏ موارد هم باید به صفر برسد. حرف ما اصلاح‏طلب‏ها این نبود که چرا از کیک قدرت به ما کم داده‏اید و بیشتر بدهید. من از اصلاحات با تمام وجود دفاع می‏کنم برای ملت نه و نه برای اینکه رفقای من بر سرکار بیایند و رانتی به ما برسد. هدف ما اداره بهتر کشور است، و رفتار تک‏تک ما نیز باید به‏گونه‏ای باشد که جامعه احساس کند با جریانی روبه‏رو است که نه تنها پاک دست است، بلکه بر خود سخت هم می‏گیرد، به این دلیل که بسیاری از قشرها و شهروندان در تنگنا قرار دارند.

اینک خبر http://goo.gl/vqUBcZ

خواندن 3484 دفعه آخرین ویرایش در جمعه, 25 اسفند 1396 ساعت 10:19

نظر دادن

Make sure you enter all the required information, indicated by an asterisk (*). HTML code is not allowed.