سید مصطفی تاجزاده
آبان 96
من به دفاع از حقوق پایمال شده هر انسانی فارغ از عقیده او معتقدم تا حکومت ها کمتر بتوانند ( یا اساسا نتوانند) با سوءاستفاده از قدرت و امکانات خود به شهروندان ستم کنند.
در جمهوری اسلامی هم حقوق همه باید یکسان رعایت شود. تفاوت نمی کند که متهم آقای طاهری باشد یا آقایان خزعلی، شهابی یا بقایی. خانم ها وسمقی، آذرمنصوری و شهیدی باشند یا آقایان محمدرضا خاتمی، نعیمی پور، شکوری راد، صفایی فرهانی، جلایی پور و کاشفی که اخیرا در دادگاهی غیرعلنی و بدون حضور هیات منصفه به ناحق به یک سال زندان محکوم شدند.
چنین نگاه و دفاعی را من فطری و ذاتی همه ی انسان ها می دانم. از پیامبر اسلام هم همین درس را آموخته ایم. ایشان با جوانان مکه پیمانی برای دفاع از حقوق ضعیفان بست. پس از مبعوث شدن، هرگز از عهدی که با جوانان بت پرست برای ستاندن داد ستمدیدگان بسته بود، برائت نجست و تا پایان عمر با افتخار از آن یاد می کرد. عهدی که "حلف الفضول" خوانده شد؛ "پیمان جوانمردان".
یکی از تفاوت های ما و احمدی نژاد در این است که او فقط از همکاران خود حمایت می کند. حتی بین آنان نیز فرق می گذارد. مثلا چندی پیش آقای داوری مشاورش به ناحق به دوسال زندان محکوم شد و او عکس العمل خاصی نشان نداد. قبل از او رحیمی معاون اولش را رها کرد. ولی نوبت بقایی که شد، گویی نظم و نظام آفرینش بهم خورده است و خود را به زمین و زمان می زند تا مانع محکومیت او شود.
جالب آنکه احمدی نژاد درحالی علیه قوه قضائیه شمشیر از رو بسته است و به مفاسد آن می تازد که هنوز از قانون شکن ترین و بدنام ترین مقام قضایی بیست سال اخیر یعنی سعید مرتضوی تمام قد دفاع می کند! افزون برآن به روی خود نمی آورد که هم زمان با معاونش، حقوق بسیاری از متهمان دیگر دستگاه قضایی بیشتر از بقایی درحال نقض شدن است و او فقط از ظلم به یک نفر می نالد!؟
همین جا در پاسخ کسانی که می پرسند چرا شما برای زندانیان غیراصلاح طلب کاری نمی کنید، می گویم که من همان دفاعی را که از اصلاح طلبان می کنم، از محکومان غیراصلاح طلب نیز کرده ام و خواهم کرد، اگرچه برخی روش هارا شخصا نمی پسندم یا مصلحت نمی بینم.
برای مثال موافق اعتصاب غذا، جز درموارد استثنایی نیستم و خود نیز در طول هفت سال اسارت انفرادی به آن متوسل نشدم. بجای اعتصاب غذا، ۶۶ ماه روزه گرفتم. علت آن است که سیاست ورزی در ایران که زندان رفتن هم گاه بخشی از آن است را همچون دوی "ماراتن" می دانم نه دوی "سرعت".
واقعیت آن است که ما انسان ها نمی توانیم به آرمان های مهم خود مثل استقرار دموکراسی سریع دست یابیم. نیل به چنین اهدافی زمان می برد. به همین دلیل معتقد به کار درازمدت هستم که در آن "استقامت" و "استمرار" و هم چنین "امیدواری" و "روشنگری" کارساز است و حرف اول و آخر را می زند. به باور من مردم یعنی صاحبان اصلی این سرزمین خود باید به تدریج و به شکل کامل به حقوق خویش آگاه شوند و از آزادی های خود مراقبت کنند.
بر این اساس از هر زندانی که دست به اعتصاب غذا زده است، تقاضا کرده ام و در آینده نیز خواهش خواهم کرد که اعتصابش را بشکند و از روش دیگری برای بیان اعتراض های خود استفاده کند. درعین حال از حقوق او دفاع خواهم کرد. این روش را مسئولیت هر شهروند می دانم که انسانی و اسلامی نیز هست. اگر همه ما به دفاع از حق مظلوم اهتمام داشته باشیم، فردای بهتری از منظر اجرای عدالت و مهار ستم و خودسری خواهیم داشت.