سید مصطفی تاج زاده

Super User

Super User

سیدمصطفی تاجزاده
آبان 96

روز دوشنبه به اتفاق همسر عزیزم از نمایشگاه مطبوعات بازدید کردیم. البته خانم محتشمی در میزگردی درباره ی حقوق زنان شرکت کرد و در نتیجه من نصف بازدید را تنها بجا آوردم!

به غرفه های زیادی سرزدیم و سرزدم و بیش از ده مصاحبه کردیم که در اغلب موارد به یک سوال جواب دادیم‌.

نمایشگاه نسبتا خلوت بود. علت آنرا من توقیف فله ای مطبوعات می دانم که کمر نشریات را شکست. امروز متاسفانه تیراژ تمام روزنامه ها و مجلات کشور روی هم یک ملیون نسخه در روز است که بیش از نیمی از آن نیز برمی گردد، یعنی بفروش نمی رسد! این یعنی فاجعه. آن را مقایسه کنید با تیراژ روزنامه ها در بهار مطبوعات در دوره اصلاحات در سال ۷۸ که بیش از ۴ میلیون نسخه در روز بود. همچنین آن را قیاس کنید با کشورهای همسایه ما یعنی با ترکیه و پاکستان که تیراژ یک روزنامه آنان در یک روز دوبرابر مجموع تمام روزنامه ها و مجلات در همان روز در ایران است!؟

توقیف فله ای مطبوعات اصلاح طلب یا مستقل اعتماد مردم را به نشریات داخلی سلب کرد و نرخ مطالعه را کاهش داد. جای مطبوعات آزاد و اصلاح طلب را نیز نه نشریات اصولگرا و نه صداوسیما بلکه شایعه و رسانه های فارسی زبان خارج از ایران گرفت. در ضعف رسانه مثلا ملی همراه با تمام تریبون های رسمی حکومت همین بس که در ماجرای شایعات مربوط به دختر رئیس قوه قضاییه از یک کانال تلگرامی شکست خوردند.

همچنین در نبود رسانه های مستقل از حاکمیت، فساد نیز به نحو بی سابقه در همه ارکان حکومت گسترش یافت.

امسال برخی روزنامه های اصلاح طلب مثل شرق و اعتماد و همدلی نمایشگاه را تحریم کرده اند که این اقدام به نوبه خود به کم رونقی نمایشگاه دامن زده است.

روزنامه شهروند در نمایشگاه امسال با ابتکاری زیبا، قابی درست کرده بود و به شهروندان اجازه می داد که درون آن بروند و عکسی بگیرند و تیتر اول روزنامه را خود انتخاب کنند. من و فخری نیز به درون قاب رفتیم و با این تیتر که "سپنتا را تنها نمی گذاریم" عکسی به یادگار گرفتیم.

سید مصطفی تاج‌زاده در گفت وگو با روزنامه امین: آینده ایران اصلاح طلبانه است
وحید خدادادی-سرویس سیاسی: سید مصطفی تاج‌زاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات معتقد است با وجود شخص آقای خاتمی نگرانی از بابت اصلاح طلبان دروغین وجود ندارد!
وی معتقد است ائتلاف اعتدالیون و اصلاح طلبان موفق بوده است و اگر پیروزی سال ۹۲ نبود ایران امروز حال و روز کره شمالی یا ونزوئلا را داشت. گفتگوی روزنامه امین با مصطفی تاج زاده را می‌خوانید:

با توجه به ظهور پدیده اصلاح طلبان قلابی برای شروع تعریف جامعی از اصلاح طلبی و چارچوب‌های نظری وعملی آن بیان کنید؟

خوشبختانه با حضور آقا ی خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات و تشکل های شناخته شده اصلاح طلب فعلا نگرانی چندانی از اصلاح طلبان بدلی یا قلابی نداریم.

آیا احزاب در ایران گروهی از جمع های فصلی است؟ اصلا حزب بماهو حزب در کشور ما وجود دارد؟

معلوم است که احزاب باید در سراسر سال فعال باشند و البته در ایام انتخابات بر فعالیت خود بیفزایند.اما به دلیل مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد، احزاب ما هنوز ضعیف هستند و به نقطه مطلوب نرسیده اند!
دو کار بیشترین تاثیر را در تقویت احزاب دارد:
اول رقابت است. مثل اول انقلاب، که چون همه احزاب آزاد بودند و رقابت جدی و گسترده بود، همه احزاب مجبور بودند که حرفه ای و سراسری شوند و در طول سال مشغول فعالیت!
دوم ایجاد و برقراری ارتباط بین نهاد انتخابات و نهاد تحزب است. به این معنا که باید سهمی به احزاب برای انتخابات داده شود تا کم کم سیاست ورزان ما یاد بگیرند در قالب احزاب وارد انتخابات شوند و مسئولیت بپذیرند!

آیا هنوز اصلاح طلبان مسئول شکست انتخابات ۸۴ و مجلس های هفتم و هشتم و نهم را تنها وتنها شورای نگهبان می دانند؟

ما هیچ گاه مسئول شکست خود را در انتخابات ۸۴ شورای نگهبان نخوانده ایم. آن شکست محصول تفرقه خود ما بود. اما داستان مجلس هفتم تا نهم متفاوت است. در انتخابات مجلس، شورای نگهبان نقش زیادی دارد و آنچنان که سردار مشفق توضیح داد با مهندسی انتخابات از ابتدا اکثریت کرسی های مجلس را برای یک جناح تضمین کرده بودند.

آیا اصلاح طلبان در سال های انزوا توانسته اند زبده یابی و زبده پروری کنند؟ آیا اصلا نیازی به انجام اصلاحات در درون جریان اصلاح طلبی وجود دارد؟

اصلاح طلبی یک جنبش زنده و پویاست، چه در قدرت باشد چه در زندان و چه در جامعه مدنی! تداوم و بالندگی اش نیز نشانگر آن است که در هیچ شرایطی از بین رفتنی نیست! هم چنان که اصول گرایان نیز یک جریان تاریخی هستند و تبار آنان مانند ما به دوره مشروطه باز می گردد. ما مشروطه خواهان را نمایندگی می کنیم و آنان مشروعه طلبان را! هیچ کدام نیز قادر به حذف و نابودی دیگری نیستی. هنر بزرگ ما آن است که ضمن رقابت در مورد مسائلی که با هم اختلاف داریم، بتوانیم در مورد مسائلی که اشتراک داریم به خصوص در مواقعی که ایران و ایرانی در معرض خطر قرار می گیرند، مشترک عمل کنیم.

اساسا اصلاح طلبان توانسته‌اند خواسته های خود را از قبل ائتلاف با اعتدالیون عملیاتی کنند؟ واین ائتلاف برای آنان مبارک بوده است؟

اگر منظور آن است که سهم طلبی کرده باشیم و قبل از انتخابات معلوم باشد که اصلاح طلبان باید چه میزان و چه درصد از سهام را به خود اختصاص دهند، نه چنین قراری نبوده است و بنا هم بر این نیست! اما اگر سوال این است که ائتلاف اعتدالیون با اصلاح طلبان موفقیت آمیز بوده است؟ بله صددرصد، موفقیت ما از همان روز انتخابات شروع شد که نه ی بزرگی به کانون و مافیای قدرت و ثروت گفتیم و درعین حال خطرات بزرگی از ایران دور کردیم واین بزرگترین دستاورد ائتلاف ما بود. اگر پیروزی سال ۹۲ نبود ایران یا ونزوئلا شده بود یا کره شمالی.

آینده اصلاح طلبی در ایران رابه روند فعلی چگونه پیش بینی می کنید؟

آینده ایران اصلاح طلبانه است! به همین دلیل اصولگراها یکی پس از دیگری گفتمان اصلاح طلبی را سرلوحه فعالیت های خود قرار می دهند! حتی اگر نامی از آن به میان نیاوردند. اما آینده اصلاح طلبان بستگی به خود آنان و عملکردشان دارد. هر قدر کارآمدتر، پاکدست تر، فساد ستیزتر، عدالت طلبانه تر و فقرستیزتر حرکت کنند و برنامه های بهتری برای توسعه همه جانبه و پایدار ایران ارائه دهند و منسجم تر و همدل تر در صحنه حضور یابند، پیروزیشان بیشتر خواهد بود. بر عکس هر اندازه ضعیفتر و نامنسجمتر و بی برنامه تر عمل کنند، طبعا از سوی مردم اقبال کمتری به آنان صورت خواهد گرفت.

شهروندان با موقعیت شناسی مطلوب در فضایی پوپولیستی به خردگرایی رای دادند، چه راهکاری برای حفظ این سرمایه اجتماعی وجود دارد؟

✅موثرترین راه جلب اعتماد مردم ارائه خدمات بهتر و بیشتر به آنان است. تا از رای خود علاوه بر جنبه سلبی آن که مقابله با کانون قدرت، ثروت و رسانه است از منظر ایجابی نیز راضی باشند و احساس کنند دستاورد خوبی به ویژهدر زمینه اقتصادی کسب کرده اند.
راهکار دوم داشتن صداقت با مردم است و گزارش دادن به آنها که صاحب اصلی کشورند.
هر تعداد از وعده ها که تحقق می‌یابند مردم خود می بینند اما هر بخش از وعده‌ها که محقق نمی شود، این وظیفه رییس جمهور و شهردار و همکارانشان است که صادقانه با مردم سخن بگویند و دلایل عدم تحقق قول های خود را به استحضار ایرانیان برسانند.

رفع حصر یکی از قول های انتخاباتی رییس جمهور بود،آیا روحانی قادر خواهد بود در ۴ سال آینده این موضوع را حل و فصل نماید؟

حصر به نظر من خاتمه یافته و شکسته است! اگرچه مدتی طول می کشد تا به صورت عادی در آید. خوشبختانه دستور گشایش های بیشتر هم داده شده است و امیدوارم که رفع حصر سرعت بیشتری بگیرد تا خدای نکرده پیش از اینکه دیر شود، به طور کامل برچیده شود.

آیا با تغییر نظام از ریالیستی به پارلمانی موافقید؟دلایل شما در این خصوص چیست؟

من مخالف تبدیل نظام از ریاستی به پارلمانی هستم! چرا که انتخابات در حال حاضر تنها جایی است که مردم می توانند افکار و مطالبات خود را بروز دهند و نشان دهند که کدام فرد، حزب و جریانی از چه میزان اقبال ایرانیان بهره مند است! حذف انتخابات برای برگزیدن رییس جمهور به معنای آن است که عملا همه چیز در اختیار مجلسی قرار گیرد که بر اساس نظارت استصوابی نهادی ضعیف و شکننده و تحت تاثیر کانون اصلی قدرت و ثروت و رسانه خواهد بود! به این ترتیب رییس‌جمهور تبدیل به رییس دفتری می‌شود که کارآمدی و کارایی خود را از دست خواهد داد و سیستم خدای ناکرده سرنوشتی مثل رژیم گذشته پیدا خواهد کرد.

ابر چالش های سیاست داخلی ایران را نام ببرید؟

مهم ترین چالش سیاسی آن است که ما نتوانیم به موازات تکثری که در جامعه بوجود آمده و می‌آید و خود را در عرضه های مختلف نشان می دهد و تحمیل می کند، راهکاری برای همکاری های مشترک و به رسمیت شناختن یکدیگر و نهادی برای حل منازعات پیدا کنیم. به عبارت دیگر هر جامعه ای که متکثر می شود اگر نتواند هم زمان و پا به پای آن راه هایی دموکراتیک نه بر اساس سلاح و زور عریان برای حفظ انسجام وحدت خود پیدا کند، آن جامعه دیر یا زود دچار مشکلات جدی خواهد شد.

عملکرد دولت تدبیر و امید را در کل چگونه ارزیابی می کنید؟ کابینه دوازدهم آیا انتظارات اصلاح طلبان را برآورده کرد؟

من به عملکرد دولت در مجموع نمره قبولی می دهم، اگر چه صد در صد از آن راضی نیستم. علت اینکه نمره قبولی می دهم آن است که می دانم با چه مشکلات عظیمی مسئولیت پذیرفته اند. به نظر من مشکلات دولت کنونی از دولت اصلاحات بیشتر است. اما نمره صد در صد نمی دهم برای این که دولت در این شرایط هم می تواند بهتر از این کار کند.

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 13:49

انتظار از ناطق نوری

سیدمصطفی‌تاجزاده
*مصاحبه با هفته نامه صدا


يكي از مشكلات كنوني عرصه سياست در جامعه ما آن است كه بين دو جريان اصلي حاضر در حكومت كمتر گفت‌وگوي مستقيم و موثر درباره موضوعات مهم مبتلا به ايران و ايرانيان صورت مي‌گيرد.

گفت و گو بايد در پارلمان شكل گيرد اما به دليلي كه همگان از آن مطلع هستند، مجلس كنوني قادر به انجام چنين نقشي نيست و چهره‌هاي سياسي توانمند دو جناح كمتر در آن حضور دارند. يكي را مردم راي نمي‌دهند و ديگري را در نظارت استصوابي حذف مي‌كنند. در چنين شرايطي بهترين كار آن است كه شخصیت هایی كه هر دو طرف به انها اعتماد دارند، مانند آقاي ناطق‌نوري محور شوند و با دعوت از چهره‌هاي موثر دو جريان زمينه گفت‌وگوي ملي را عملا فراهم كنند.

آقای ناطق با دعوت از دو طرف چند مورد مشخص را كه طرفين در مورد آنها اشتراك نظر دارند و در عين حال حلشان را براي میهن و مردم مهم و گاه حياتي مي‌دانند، مشخص کنند. براي مثال دو جريان مي‌توانند درباره مبارزه با فساد كميته مشتركي تشكيل دهند تا با اين پديده كه مانند خوره به جان حكومت افتاده و اعتماد مردم را نشانه رفته است، مبارزه كنند؛
يا در برقراري نسبت بين نظام حزبی و نظام انتخاباتی کشور و سهمي كه در انتخابات مي‌توان به احزاب داد تا سياست‌ورزان ما از تلاش فردي دست بردارند و هر كدام يا به احزاب موجود بپيوندند، يا حزب مقتدر و سراسري خود را تشكيل دهند، به توافق برسند.

موضوع آب و مشكلات و خطراتي كه ايران را تهديد مي‌كند، يكي از مسائلي مشتركي است كه جز با اجماع ملي نمي‌توان از پس آن برآمد و لازم است از هم اكنون گفت‌وگوهاي جدي درباره آن صورت گيرد و طرحي واحد تنظيم شود و همه از آن حمايت كنند تا با كمترين تنش بتوانيم از عهده اين چالش بربياييم.

تهديدهاي امريكا به خصوص با تلاش‌هاي خبيثانه‌اي كه اين روزها در منطقه براي گسترش جنگ صورت مي‌گيرد، يكي ديگر از موضوعات مشتركي است كه دو جناح و دو جريان قدرت مي‌توانند درباره آن از نزديك و رودررو صحبت كنند و راهكاری براي مقابله با آن بيابند.

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 13:44

همدلی با کره شمالی چرا؟

سيد مصطفی تاجزاده
آبان 96

اول
مرجع رسمی اخبار کره شمالی به زبان فارسی که "آخرین اخبار مرتبط با تحولات در شمال شبه جزیره ی کره، رهبر معظم و خلق قهرمانش را" منعکس می کند، دو روز پیش در پست تلگرامی خود اعلام کرد:

«اسرائیل سخنان فرمانده سپاه پاسداران ایران را درمورد برد محدود موشک‌های ایران بر اساس سیاست رهبر معظم ایران ... ارسال پیام آقای جعفری برای دنیا مبنی بر تفاوت ایران با کره شمالی دانسته است و از آن سو با همه این مواضع نرم فرمانده سپاه پاسداران، عربستان پرتاب موشکی حوثی ها را به ایران نسبت داده است.»

این کانال سپس به تحلیل روابط ایران و امریکا پرداخته و می نویسد:

«درحالی که پس از مذاکرات هسته ای موسوم به برجام، مجددا شدید ترین تحریم ها از سوی امپریالیسم آمریکا علیه ایران اجرایی شد، امروز صحبت از مذاکره علیه برنامه موشکی ایران به میان آمده است.»

جمعبندی پست فوق چنین است:

✅«اکنون ایران در شرایطی قرار دارد که به نظر می رسد از تدوین یک استراتژی کلی برای مقابله با تهدید های جدید منطقه و آتش افروزی های ترامپ، غافل مانده است.»

دوم
مرجع رسمی اخبار کره شمالی پس از این پست تحقیرآمیز و تحریک کننده جنگ طلبان وطنی تحلیل زیر را با عنوان «مواجهه با امریکا / اردو در میانه برزخ مقاومت و وادادگی» از یک کانال گمنام باز نشر داد:


«1 سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران: طبق سیاست های #رهبری برد موشک های ما محدود به دو هزار کیلومتر است.

2 سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا: برد دوهزار کیلومتر هم برای موشک های ایرانی خیلی زیاد است. این قطعاً کشورهای دیگر که از متحدان ما نیز هستند را در برد موشکهای آنها قرار می‌دهد.

3 پیونگ یانگ: تا زمانی که برد موشک‌های بالستیک مان با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای به سواحل آمریکا نرسد، علاقه‌ای به مذاکره با ایالات متحده و متحدانش نداریم.

4 رسانه اسرائیلی هاآرتص: ایران نه تنها نگرانی غرب را درک می‌کند، بلکه می‌خواهد خود را متفاوت از کره شمالی نشان دهد.»

✅ سپس با طرح این پرسش که:
«به راستی شیوه مطلوب مواجهه با زورگویی های دولت ایالات متحده آمریکا چگونه است؟ » نتیجه می گیرد:

«پاسخ به این پرسش با رویکردهای متفاوتی ممکن است، اما مطمئناً در میانه برزخ #مقاومت و #وادادگی اُردو زدن به هیچ وجه قابل توجیه و پسندیده نیست!»


?سوم
با مطالعه دو پست فوق منظور مرجع رسمی اخبار کره شمالی از "غافل ماندن" ایران از تدوین استراتژی کلی برای مقابله با تهدیدهای جدید منطقه و آتش افروزی های ترام روشن می شود؛ "اردو زدن" در برزخ "مقاومت" و "وادادگی" که «به هیچ وجه قابل توجیه و پسندیده» نیست!؟

به بیان روشن کانال تلگرامی فوق بهترین استراتژی برابر تهدیدهای ترامپ، اسرائیل و عربستان را آن می داند که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند کره شمالی علنا به تولید سلاح هسته ای بپردازد و موشک حمل آنها را نیز تولید کند.

مرجع مذکور هر راهبردی غیر از این را، حتی در حد ساخت موشک هایی با برد ۲۰۰۰ کیلومتر، انفعالی و شکست خورده ارزیابی می کند و "اردو زدن میان برزخ مقاومت و وادادگی" می خواند.

راه خروج از این برزخ نیز آن می داند که رهبر ایران مانند سلسله موروثی کیم ایل سونگ ایران را به پادگانی بزرگ با مردمانی فقیر و گرسنه تبدیل کند و در قرن بیست و یکم اردوگاه های کار اجباری تاسیس نماید. آنگاه با موشک اتمی به جنگ امپریالیسم آمریکا برود. در غیراین صورت انتخابی جز وادادگی نخواهد داشت.


اما علت اینکه مرجع رسمی اخبار کره شمالی به خود اجازه می دهد که ایران را فاقد استراتژی بخواند و غیرمستقیم به وادادگی متهم کند و انتظار پیروی جمهوری اسلامی را از مشی میهن بربادده حکومت کره شمالی داشته باشد، باید در تلاش و همدلی دلواپسانی دید که تا پیش از دولت روحانی ژاپن اسلامی شدن ایران را نوید می دادند و بعد از برجام کره شمالی را مدل نجات و رستگاری کشور می خوانند و فروپاشی شوروی سوسیالیستی را نتیجه عدول از روش استالین معرفی می کنند. هوشیاری عمومی پادزهر این تبلیغات تحریک آمیز و جنگ گستر است.

*به نظر شما آيا روحاني پس از انتخابات با آنچه پيش از انتخابات بود تفاوتي كرده است؟

من تفاوت زیادی میان روحانی قبل و بعد از انتخابات نمی‌بینم به جز این که طبیعتا در ایام انتخابات گفتمان شفاف‌تری اتخاذ کرد که عمدتا به دلیل گفتمان تهاجمی دو رقیب اصلی او بود. بعد از انتخابات تا حدود زیادی لحن و ادبیات خود را تعدیل کرده و البته آن طراوت ایام انتخابات را ندارد اما در عملکرد تفاوت مهمی با دور اول ریاست‌جمهوری او نمی‌بینم و البته آینده معلوم خواهد‌کرد که آیا روحانی آنچنان که میان بعضی قشرهامطرح است از مواضع خود عدول کرده‌است یا بلکه بنا بر مصالحی فعلا فتیله گفتمانی خود را اندکی پایین کشیده‌است.

نظر شما درباره فسادهای منسوب به دولت چیست؟

یکی از دلایلی که من به روحانی رای دادم این بود که فساد در این دولت به محض وقوع آشکار می‌شود و خود این مساله موجب کاهش فساد می‌گردد. بویژه اگر ما به گوش باشیم. ما نباید اشتباه اصولگرایان را مرتکب شویم و وقتی دولتی همسو با ما تشکیل می شود، چشم بر خطاها و فسادهای آن ببندیم. ما همچنان باید پرچم‌دار مبارزه با فساد، رانت و رشوه باشیم و اعتماد مردم را حفظ کنیم و همزمان بکوشیم سیستم را تا جایی که می‌توانیم سالم‌ کنیم. بنابراین راه مقابله با فساد افشا و محکومیت آن و خواستار محاکمه مفسدان شدن است،ولو این که از نزدیکان ما باشد. همچنين افشای معیارهای دوگانه‌ای که طبق آن برادران ريیس جمهوری و معاون اول را بازداشت می کنند اما ایرانی ها را آرزو به دل می ‌گذارند که برادران لاریجانی را به محکمه فر بخوانند.

* علت رشد فزاينده مطالبات از دولت معلول چيست؟ اگر ما مي دانستيم كه روحاني با همين مختصات فكري و دايره اختيارت محدود قرار است رئيس جمهور شود چرا امروز بخش‌هايي از بدنه اجتماعي او دچار سرخوردگي شده اند؟

امروز نه تنها در ایران بلکه در دنیا مردم به کاندیدایی رای می‌دهند و پس از مدت کوتاهی درصد قابل توجهی از آنان اظهار یاس و ناامیدی می‌کنند. باوجوداین در انتخابات بعد دوباره همین وضع تکرار می‌شود حتی اگر به رقیب نامزد قبلی رای بدهند. علت آن است که مردم با مشکلات زیادی حتی در کشورهای مرفه و پیشرفته مواجه ‌اند و انتظار دارند با هر انتخابات تحولی قابل توجه در وضع زندگی و معیشت‌شان رخ دهد ولی چنین اتفاقی تقریبا در هیچ کشوری رخ نمی‌دهد. بنابراین مردمی که با انگیزه‌های مختلفی به نامزدی رای می‌دهند، پس از مدت کوتاهی احساس می‌کنند به مطالبات خود دست نیافته اند و اظهار ناامیدی می‌کنند. به نظرسنجي ها در کشورهای دموکراتیک مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و ... نگاه کنید. ۶ ماه بعد از هر انتخاباتی درصد قابل توجهی از آنان از رئيس‌جمهوری یا نخست‌وزیری که انتخاب کرده‌اند اظهار ناامیدی می‌کنند. با همه این احوال امیدوارم عملکرد دولت روحانی به گونه‌ای باشد که همین قشرها را امیدوار سازد و به این نتیجه برسند انتخاب درستی کرده‌اند.

*آيا رابطه اصلاح طلبان و روحاني نيازمند بازشناسي و بررسي مجدد است؟مهمترين مطالبه ما از روحاني چه بود كه در انتخابات از او حمايت كرديم؟ آيا در اولويت بندي مطالبات تغييري حادث شده است؟

مهم‌ترین مطالبه ما از روحانی وعده‌هایی است که به مردم داده‌است. من درمورد همکاران آقای روحانی سکوت کردم چرا که معتقدم باید دست رئیس‌جمهوری باز باشد تا هر کس را که فکر می‌کند بهتر می‌تواند برنامه‌هایش را عملیاتی کند برگزیند. مطالبات اصلاح‌طلبانه نیز ندارم چون روحانی کف مطالبات ما را می‌تواند نمایندگی کند، نه سقف آن را اما از یک خواست نمی‌گذرم و آن وعده‌هایش به مردم ‌است و مردم بر اساس آنها به روحانی رای داده‌اند. باید دلایل هر کدام را که توان تحقق آن را ندارد به مردم بگوید و بقیه را نیز به منصه ظهور برساند. بنابراین پیشنهاد می کنم همه ما منحصرا از او تحقق این وعده‌ها را بخواهیم و البته توضیح در مورد هر مطالبه‌ای که محقق نمی‌شود.

*ارزيابي شما از اتفاقاتي كه اخيرا در توئيتر و در روزنامه ها توجهات را جلب كرده كه به نوعي از جمله آسيب هاي اجتماعي ناميده مي شوند، وبعضا در جامعه مدني كنش هايي را به وجود آورده چيست؟ از جمله آن ها مي توان به مسائله كولبران و مالباختگان پديده و كاسپين و ديگر موسسات مالي،اعتراضات كارگران اراك كه به درگيري هايي منجر شده بود چيست؟
ما در مواردي به برشمرديد كوتاهي داشته ايم اما سكوت نكرده ايم. اگرچه به نظر من نيز بايد جدي تر و بيشتر به اين موارد بیانديشيم؛ آن را طرح كرده و حتي به آن اعتراض کنیم. اميدوارم كه بعد از اين شاهد چنين نقصان و كوتاهي اي نباشيم.

*واكنش اصلاح طلبان نسبت به اين نوع اعتراضات بروز كرده در بخش هايي از جامعه چه بايد باشد؟

بهترین روش آن است که ما بر حمایت خود از دولت تاکید کنیم و هم زمان بر ماهیت و هویت اصلاح طلبانه خود پافشاری کنیم. یعنی در عالم نظر مرتب برای جامعه در دو بعد سلبی و ایجابی اصلاحات را تعریف کنیم. ما مخالف فقر،فساد ،تبعیض، رانت، رشوه،جنگ،انسداد و سرکوبیم و از آن سو طرفدار ایران برای همه ایرانیان هستیم و از حقوق هر ایرانی صرف نظر از عقیده و سلیقه و باورهایش دفاع می کنیم. پافشاری بر این مواضع اجازه نمی دهد که گفتمان اصلاح طلبی کم رنگ شود و تاکید بر حمایت از دولت این فرصت را از دولت پنهان می گیرد تا بتواند بین ما شکاف ایجاد کند و در فرصت مناسب هر دوی ما را البته جدا جدا قربانی کند.

*اعتراضات دانشجويي نسبت به وزير پيشنهادي علوم را چطور ارزيابي مي كنيد؟ در مجموع وزراي پيشنهادي رئيس جمهور بر بدنه اجتماعي جريان اصلاحات تاثير مثبت داشت يا منفي؟

آقای دکتر غلامی را نمی‌شناسم و درباره او نظری ندارم اما با مطالبات دانشگاهیان از رئیس‌جمهوری آشنایی دارم که مهم‌ترین آن این است که با فضای امنیتی دانشگاه‌ها مقابله کند و اجازه ندهد حقوق دانشجو یا استاد و حتی کارمندی به دلیل گرایش‌های سیاسی و عقیدتی تضییع شود. از حرکت‌های اعتراضی دانشجویان بسیار خوشنود بودم. برای اولین بار بعد از ۸۸ دانشجویان توانستند تجمع های اعتراضی برگزار کنند، مطالبات خود را فریاد کشند و بدون کم‌ترین تنشی اجتماعات اعتراضی‌شان را به پایان رسانند. این حرکت مبارکی بود که نشان از ظرفیت بالای جامعه به طور کلی و جامعه دانشجویی به طور اخص دارد. ما می‌توانیم خواسته‌های مدنی خود را فریاد بکشیم بدون اینکه تنش و مشکل خاصی پیش بیاد. ضمنا این اجتماعات برای رئیس‌جمهوری،وزیر علوم و سایر وزرا آموزنده است که در جامعه‌ ی زنده‌ای مشغول خدمت هستند و نباید ذره‌ای از مطالبات مردم فاصله بگیرند.

البته موافق هستم که جامعه دانشگاهی انتظار کابینه‌ای کارآمدتر داشت اما روحانی با تانی کار را پیش برد.دو دلیل داشت؛ یکی دخالت های بی‌سابقه رهبر در چینش کابینه و انتخاب وزرا بود و دوم رعایت حال جناح اصولگرا تا این که دولت بتواند از حمایت همه قشرها بهره‌مند شده و جامعه دو پاره نشود و کابینه او به اصلاح‌طلبان منحصر نگردد و خشم و کارشکنی جناح اصولگرایان را برنيانگیزد.

*مطابق آمار موسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي كشور ازسهم دوره هاي روزانه دولتي درآموزش عالي كشور از 20 درصد در سال 80 به 5/13درصد در سال 93 كاهش پيدا كرده است. به نظر شما اين روند پولي سازي دانشگاه ها مطلوب است؟ در اين خصوص توصيه شما به عنوان يك اصلاح طلب به دولت چيست؟

حتما این وضعیت منفی است. هر چقدر آموزش عالی پولی‌تر شود به این معنا است که قشرهای ضعیف کم‌تر می‌توانند از آموزش‌ عالی بهره‌مند شوند، که شرط پيشرفت در بسیاری از امور است. من مخالف آن نیستم که دانشگاه‌های خصوصی داشته باشیم. مخالفم که به قیمت داشتن چنین دانشگاه‌هایی، دانشگاه‌های دولتی محدود شوند و اقشار زیادی از مردم امکان فرستادن فرزندان خود را به دانشگاه ها برای کسب تحصیلات عالی از دست بدهند. این نه با قانون اساسی سازگار است و نه با شعارهایی که رهبران انقلاب دادند و نه با تجربه جوامع بشری می خواند، آنجا که عدالت هنوز یکی از اصلی ترین دغدغه ها است.

*چرا احزاب يا جناح ها نتوانند مانيفست ديدگاه مشخصي از گفتمان خود به جامعه ارائه كنند ؟ارتباط با بدنه اجتماعي چقدر بايد مورد توجه اصلاح طلبان قرار بگيرد؟

من به قدرت افکار عمومی ایمان دارم و معتقدم در هر زمینه ای که افکار عمومی بتواند خود را به معرض نمایش همگانی بگذارد، حرف اول و آخر را خواهد زد‌ به همین دلیل نیز، اعتدالگرایان می کوشند مانع بروز و ظهور این پدیده شوند. انتخابات این امکان را از آنان گرفته است. به همین دلیل با اصل انتخابات در تضاد هستند چون نمی خواهند معلوم شود که چند درصد مردم به چه جریان و گرایشی باور دارند. بنابراین هرکجا که افکار عمومی را بتوانیم به نفع این وعده ها بسیج کنیم، دولت و حتی حکومت مجبور است برای تحقق آن ها گام هایی بردارد.

چنين خصلتي از احزاب ايران آيا نشات گرفته از محدوديت ها است يا اساسا سياستمداران ايران نيازي به چنين مانيفستي احساس نمي كنند؟

کم کاری حتما از سوی ما صورت گرفته است اما بیشترین لطمه را حوادث سال ۸۸ و بعد از آن از نظر تشکیلاتی بر ما وارد کرد. اکنون که به تدریج اوضاع غیر امنیتی می شود، احزاب اصلاح طلب نیز یکی پس از دیگری احیا می‌شوند و به سمت وضعیت مطلوب حرکت می‌کنند. اگرچه این حرکت کند و تدریجی است.

*حل مساله حصر به نظر شما در شرايط كنوني چطور مي تواند اتفاق بيفتد؟

حصر چنان برای اقتدارگرایان بی منطق و پر هزینه شده است که اخیرا به این دروغ متوسل شده اند که گویی آنان خواهان رفع حصر هستند و در مقابل ما اصلاح طلبان مانع آن هستیم و از این طریق نان می خوریم. پاسخ من به این تبلیغات یک جمله است. اگر به راستی ما مخالف هستیم و شما موافق، چه دلیلی برای ادامه آن دارید؟ طبق منطق خودتان باید هر چه سریعتر حصر را پایان دهید تا نان ما نیز آجر شود. ولی واقعیت آن است که آنها از رفع حصر از این جهت نگران هستند که می دانند رفع حصر به معناي آن است كه فضاي امنيتي خاتمه می یابد و ما وارد دوره نويني می‌شويم و آن ها از همين مساله نگران هستند. هرچند با توجه به مجموعه شرايط بنظر می‌رسد که حصر رو به پایان است و دير يا زود شاهد حضور عزيزانمان در ميان مردم خواهيم بود.

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 13:36

دفاع از مظلوم؛ مشروط یا مطلق؟

سید مصطفی تاجزاده
آبان 96

من به دفاع از حقوق پایمال شده هر انسانی فارغ از عقیده او معتقدم تا حکومت ها کمتر بتوانند ( یا اساسا نتوانند) با سوءاستفاده از قدرت و امکانات خود به شهروندان ستم کنند.

در جمهوری اسلامی هم حقوق همه باید یکسان رعایت شود. تفاوت نمی کند که متهم آقای طاهری باشد یا آقایان خزعلی، شهابی یا بقایی. خانم ها وسمقی، آذرمنصوری و شهیدی باشند یا آقایان محمدرضا خاتمی، نعیمی پور، شکوری راد، صفایی فرهانی، جلایی پور و کاشفی که اخیرا در دادگاهی غیرعلنی و بدون حضور هیات منصفه به ناحق به یک سال زندان محکوم شدند.

چنین نگاه و دفاعی را من فطری و ذاتی همه ی انسان ها می دانم. از پیامبر اسلام هم همین درس را آموخته ایم. ایشان با جوانان مکه پیمانی برای دفاع از حقوق ضعیفان بست. پس از مبعوث شدن، هرگز از عهدی که با جوانان بت پرست برای ستاندن داد ستمدیدگان بسته بود، برائت نجست و تا پایان عمر با افتخار از آن یاد می کرد. عهدی که "حلف الفضول" خوانده شد؛ "پیمان جوانمردان".

یکی از تفاوت های ما و احمدی نژاد در این است که او فقط از همکاران خود حمایت می کند. حتی بین آنان نیز فرق می گذارد. مثلا چندی پیش آقای داوری مشاورش به ناحق به دوسال زندان محکوم شد و او عکس العمل خاصی نشان نداد. قبل از او رحیمی معاون اولش را رها کرد. ولی نوبت بقایی که شد، گویی نظم و نظام آفرینش بهم خورده است و خود را به زمین و زمان می زند تا مانع محکومیت او شود.

جالب آنکه احمدی نژاد درحالی علیه قوه قضائیه شمشیر از رو بسته است و به مفاسد آن می تازد که هنوز از قانون شکن ترین و بدنام ترین مقام قضایی بیست سال اخیر یعنی سعید مرتضوی تمام قد دفاع می کند! افزون برآن به روی خود نمی آورد که هم زمان با معاونش، حقوق بسیاری از متهمان دیگر دستگاه قضایی بیشتر از بقایی درحال نقض شدن است و او فقط از ظلم به یک نفر می نالد!؟

همین جا در پاسخ کسانی که می پرسند چرا شما برای زندانیان غیراصلاح طلب کاری نمی کنید، می گویم که من همان دفاعی را که از اصلاح طلبان می کنم، از محکومان غیراصلاح طلب نیز کرده ام و خواهم کرد، اگرچه برخی روش هارا شخصا نمی پسندم یا مصلحت نمی بینم.

برای مثال موافق اعتصاب غذا، جز درموارد استثنایی نیستم و خود نیز در طول هفت سال اسارت انفرادی به آن متوسل نشدم. بجای اعتصاب غذا، ۶۶ ماه روزه گرفتم. علت آن است که سیاست ورزی در ایران که زندان رفتن هم گاه بخشی از آن است را همچون دوی "ماراتن" می دانم نه دوی "سرعت".

واقعیت آن است که ما انسان ها نمی توانیم به آرمان های مهم خود مثل استقرار دموکراسی سریع دست یابیم. نیل به چنین اهدافی زمان می برد. به همین دلیل معتقد به کار درازمدت هستم که در آن "استقامت" و "استمرار" و هم چنین "امیدواری" و "روشنگری" کارساز است و حرف اول و آخر را می زند. به باور من مردم یعنی ‌صاحبان اصلی این سرزمین خود باید به تدریج و به شکل کامل به حقوق خویش آگاه شوند و از آزادی های خود مراقبت کنند.

بر این اساس از هر زندانی که دست به اعتصاب غذا زده است، تقاضا کرده ام و در آینده نیز خواهش خواهم کرد که اعتصابش را بشکند و از روش دیگری برای بیان اعتراض های خود استفاده کند. درعین حال از حقوق او دفاع خواهم کرد. این روش را مسئولیت هر شهروند می دانم که انسانی و اسلامی نیز هست. اگر همه ما به دفاع از حق مظلوم اهتمام داشته باشیم، فردای بهتری از منظر اجرای عدالت و مهار ستم و خودسری خواهیم داشت.

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 13:34

سپنتای ایرانی، دریفوس فرانسوی

سید مصطفی تاجزاده
ابان 96

یکم
۱. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا لغو عضویت منتخب زرتشتی مردم یزد قانون شکنی آشکار است. آن شورا خود مصوبه مجلس درباره نحوه برگزاری انتخابات شوراها و چگونگی تشکیل آنها را تایید و آن را به قانون تبدیل کرده است.

۲. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا اجرای هر قانونی تا زمانی که تغییر نکند، برای دولت و ملت حق و مسئولیت ایجاد می کند.

۳. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا حق تفسیر قوانین عادی به عهده مجلس است. آن شورا مفسر اصول قانون اساسی است.

۴. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا اکثریت رای دهندگان در دارالمومنین یزد به یک هم وطن زرتشتی خود، پس از یک دوره چهار ساله مجددا اعتماد کردند و به او رای دادند. لغو عضویت منتخب مردم حق الناس را نقض می کند.

۵. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا چنین نظری نه تنها مارا به دوران ماقبل مشروطه برمی گرداند، همچنان که آقای خاتمی گفت، بلکه اساسا تاریخ ایران را نادیده می گیرد. کیست که نداند ایرانیان در طول دوران اسلامی از شایستگان مسیحی و یهودی و زرتشتی در بخش های مختلف حکومتی استفاده می کردند؟

۶.شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا حتی اصولگراها نیز به آن اعتراض می کنند. درست است که قالیباف و رییسی و حداد و جلیلی سکوت کرده ند، ولی اعتراض بخش های مهمی از اصولگراها علنی شده است.

۷. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا لغو عضویت سپنتا نیکنام به دلیل زرتشتی بودن معنایی جز آپارتاید دینی ندارد

۸. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا اتفاقی نیفتاده است که لازم آمده باشد که اعضای آن مقابل قانون و افکار عمومی و نیز آنچه در سطح جهان می گذرد، قیام کنند.

✅۹. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا به نام آن می گویند که اگر کسی برخلاف نظر شورا سخن بگوید، گویی قصد براندازی دارد و در هر حال علیه نظام اقدام کرده است.

✅۱۰. شورای نگهبان اشتباه می کند زیرا اکثریت قاطع ایرانیان با هرگرایش و سلیقه سیاسی و با هر دین و مذهبی با نظر تازه و در حقیقت با بدعت جدید آقایان جنتی و یزدی مخالفند و آن را غیرقانونی، وهن اسلام، ضد همبستگی ملی و ترسیم کننده چهره ای طالبانی_داعشی از ایران و ایرانیان ارزیابی می کنند.

?دوم
✅۱.چه اتفاقی افتاده است که تمام اعضای شورای نگهبان ناگهان به این نتیجه رسیده اند که عضویت مجدد یک هموطن زرتشتی در شورای شهر یزد، صرفا به دلیل مسلمان نبودن، برخلاف موازین قانونی و شرعی است، آنهم در عصری که ما به دلیل مشکلات عدیده و نیز تهدیدهای ترامپ بیش از همیشه به جلب رضایت و اعتماد و مشارکت آحاد ایرانیان نیاز داریم.

✅۲. در دوره ای شاهد اصرار بر اعمال آپارتاید دینی هستیم که مسلمانان در کشور های غیراسلامی به مناصب حکومتی دست می یابند، و ایرانیان مهاجر نیز یکی‌ پس از دیگری به پارلمان ها و بخش های اجرایی کشورهای مزبور راه می یابند.

✅۳. اینکه شیخ محمد یزدی برای تحقق دیدگاه خود به تهدید متوسل شده است، ایرانیان را به یاد انذار آیت الله طالقانی درباره "استبداد نعلین" می اندازد. او متوجه نیست که گفتن اینکه "نظر ما قانونی، شرعی، قطعی و غیرقابل تغییر است" و "مخالفت با آن در حکم براندازی و مخالفت با اصل نظام است" جز دیکتاتوری شورای نگهبان مفهومی ندارد.

✅۴. آقایان جنتی و یزدی ظاهرا خود نیز می دانند که نظر جدیدشان چقدر بی مبنا و برخلاف خواست عمومی است. به همین دلیل اصرار دارند که بگویند هر دوازده عضو شورا به آن رای دادند و قطعیت و غیرقابل تغییر بودن بدعت تازه خود را به رخ ملت می کشند. غافل از آنکه در ایران عصر ارتباطات نمی توان اقدام غیرقانونی و برخلاف خواست ملت را با تاکید بر اجماعی بودن آن مصوبه، قانونی و شرعی خواند و منتقدان را با تهدید ساکت کرد.

✅۵. این نظریه زودتر از آنچه جنتی و یزدی تصور می کنند، طرد خواهد شد. زیرا ایرانیان داعشی‌گری از هر نوع خود را برنمی تابند، اگرچه ممکن است به زور دگنک مدتی آن را تحمل کنند.

?سوم.
✅داستان حذف سپنتا در ایران از یک منظر شبیه ماجرای محکومیت دریفوس در فرانسه است. تا لغو این نظریه غیرقانونی و خطرناک که تثبیت آن انتخابات را بی معنا و جمهوریت نظام را هدم می کند، باید که از پا ننشینیم.

علی لاریجانی رقیب ما در ۱۴۰۰ است

*1محمدرضا عارف اخیرا از عدم ائتلاف با نیروهای اعتدالی برای سال 98 سخن گفته است. چقدر این موضع‌گیری، موضع جریان اصلاحات است ؟ضمنا خود جنابعالی چه نظری در این باره دارید؟ اساسا دستاوردهای این ائتلاف به قدری بوده است که همچنان اصلاح‌طلبان خواهان استمرار ائتلاف باشند؟ از سوی دیگر اگر این ائتلاف باید استمرار یابد برای عدم تکرار وقایع تلخی مثل بی‌معرفتی برخی اعضای فراکسیون امید و ماجرای انتخابات ریاست مجلس چه باید کرد؟

باید ببینیم که چرا ما ائتلاف کردیم تا بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا تداوم ائتلاف ضروری است یا خیر. یادآور می شوم که اصلاح طلبان در سال 92 در شرایطی از دکتر روحانی حمایت کردند که کشور با وضعیت بسیار اسفناکی مواجه بود. نرخ رشد اقتصادی منفی بود، بیکاری بیداد می کرد و تورم نیز نزدیک به 40 درصد رسیده بود. تحریم ها مانع فروش نفت ما شده و آن را به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسانده بودن. به لحاظ سیاسی نیز جناح اصولگرا در این توهم به سر می برد که اصلاح طلبان مرده اند و آنان حاکم مطلق چند دهه آینده ایران خواهند بود.
در چنین شرایطی ما از دکتر روحانی حمایت کردیم که گرچه از اصولگرایان برخاسته بود اما گفتمانی اصلاحی در پیش گرفته بود و برنامه ای که از آن سخن می گفت و دفاع می کرد، به مراتب به اصلاح طلبان نزدیک تر بود. از اینرو ما راه نجات کشور را در آن می دیدیم که از نامزدی حمایت کنیم که شعارش چرخش سانتریفیوژها همراه با چرخش چرخه های اقتصادی کشور بود. به نظرمن آن ائتلاف کاملا موفق بود و در تداوم آن به حماسه های 94 و 96رسیدیم و مجلس شورا و شورای های اسلامی شهر و روستا را هم پوشش داد.
امروز همان خطرات کم و بیش ایران را تهدید می کند. ترامپ هم درصدد است که حتی اگر نتواند برجام را پاره کند، مانع دستیابی ایران به امتیازات ناشی از برجام شود. به لحاظ اقتصادی درست است که دولت تورم را مهارکرده اما بیکاری همچنان بیداد می کند و با وجود نرخ رشد مثبت اقتصادی اما جامعه احساس می کند که بخش های زیادی از اقتصاد کشور در رکود به‌سر می برد و چشم انداز کاملا روشنی نیز دیده نمی شود.
اصولگرایان افراطی یا همان جبهه پایداری نیز درصددند تا دستاوردهای چند سال اخیر را به محاق برند و دوباره با راهبرد "انسداد در داخل و تنش در خارج"، کشور رابه قهقرا برند.
در چنین شرایطی عقل سلیم حکم می کنم که ما ائتلاف را ادامه دهیم و هیچ دلیلی برای نقض آن نداریم. البته تا انتخابات 1400 فاصله ای به اندازه 4 سال پیش رویمان است و در این فاصله انتخابات مهم مجلس برگزار می شود.
بنای ما همچنان بر ائتلاف است مگر آنکه خدای ناکرده مشکلاتی پیش آید یا با تغییر شرایط ما به سمت تغییر راهبرد خود پیش برویم ولی در شرایط عادی اصل بر تداوم ائتلاف است. بنظر من ادامه ائتلاف هم ممکن و هم مفید است و حتی ضروری.
2*آقای دکتر! برخی احزاب اصلاح‌طلب صراحتا اعلام کرده‌اند که دوران ایدئولوژی به پایان رسیده و اکنون عصر استراتژی است. در واقع گفته می‌شود بایستی استراتژی بر ایدئولوژی تقدم داشته باشد. این موضع‌گیری‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا بخشی از اصلاح طلبان در حال عبور از گفتمان اصلاح طلبی برای استمرار و تحکیم قدرت هستند؟ اگر این موضع گیری عبور از گفتمان نیست چه معنی دارد؟ آیا می‌توان این‌گونه استنباط کرد چنین رویه‌ای ممکن است به وجهه اجتماعی جریان اصلاح طلب آسیب بزند.

آنچه اصلاحات را در معرض خطر قرار می دهد، آن است که نتواند پاسخگوی مشکلات مردم باشد و چهره ای کارآمد از خود در اداره کشور ترسیم کند. این مسئله بیشترین اهمیت را دارد.
درکنار آن آلودگی به فساد است که می تواند همچون خوره ای به جان اصلاحات بیفتد و آن را از درون بپوساند. بنابراین باید مبارزه با فساد چه در سطح ملی و چه در سطح جناحی به طور جدی در دستور کار همه‌ی ما قرار داشته باشد.
سوم سهم خواهی و قبلیه گرایی و نیز تضعیف دولت و کوبیدن بر طبل ناامیدی و یاس است. معنای سخن من آن نیست که دولت بهترین عملکرد را دارد و کارآمدترین افراد را به کار گرفته است بلکه ما باید ضمن دفاع قاطع از دولت و تلاش برای تحقق وعده هایی که روحانی داده است، اولا صرفا به جنبه های منفی دولت انتقاد کنیم و ثانیا از تذکر نقاط مثبتش غافل نشویم. و البته بگونه ای رفتار نکنیم که این شبهه ایجاد شود که هدف ما از دفاع از روحانی گرفتن پست و مقام بوده است. آنچه برای ما اهمیت استراتژیک دارد، اجرای وعده های روحانی است نه افرادی که به کار می گیرد. البته هرقدر این افراد کارآمدتر باشند، آن وعده ها زودتر و عمیق تر تحقق می یابند اما ما از آن سر باید به مساله بنگریم و از روحانی بخواهیم که وعده هایش را نه فراموش کند و نه برای اجرا نکردن آنها بهانه بتراشد. اگر چنین مسیری را دنبال کنیم، دکتر روحانی نیز مجبور می شود برای تحقق وعده های خود، از شایسته ترین افراد استفاده نماید.
3* اگرچه زود است اما از هم‌اکنون برخی از انتخابات 1400 می‌گویند. آیا جریان اصلاح طلب ممکن است عطف به پیروزی در سال‌های 92 و 96 مجددا از یک اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری دفاع و حمایت کند. گمانه زنی‌ها حول محور نام علی لاریجانی است.

به نظر من تحولات مهمی پیش رو داریم. بسیار زود است که بخواهیم درباره انتخابات 1400 نظر قطعی دهیم. باوجود این به نظر می رسد که اصلاح طلبان در آن انتخابات نامزد خاص خود را داشته باشند. از نامزدی آقای لاریجانی به عنوان کاندیدای اصولگرایان استقبال می کنیم تا با او رقابت کنیم. البته فکر می کنم که اصولگرایان در مورد آقای لاریجانی به اجماع نرسند و حداقل با دو نامزد در انتخابات شرکت کنند و شایدم 3 نامزد. ولی اگر بتوانند درمورد آقای لاریجانی به اجماع برسند، انتخابات رقابتی خوبی خواهیم داشت. در یک طرف وی حضور دارد و در طرف دیگر نامزد اصلاح‌طلبان.

4* سعید حجاریان چندی پیش اذعان کرد کفگیر اصلاح‌طلبان ته دیگ خورده است. او با توجه به آرایش کابینه چنین اظهارنظری را مطرح کرده بود. آیا به راستی اصلاح‌طلبان دچار قحط الرجال شده اند؟ چندی پیش اصلاح طلبان معتقد بودند که جریان راست با چنین مشکلی روبه روست.

اصلاح طلبان مدیران برجسته و باتجربه زیادی دارند که متاسفانه به دلایل واهی و سیاسی مانع رسیدن آنها به مناصب عمومی می شوند. در نسل جوان نیز چهره های خوش آتیه ای دارند که البته با همان گرفتاری نسل قبل خود مواجه اند. گویی توافق نانوشته ای وجود دارد که چهره های توانا نباید در عرصه مدیریت حاضر شوند و از این نظر کشور با چالشی جدی مواجه است.

5* زمزمه‌هایی مبنی بر اختلاف اصلاح طلبان و حزب کارگزاران شنیده می‌شود. این اختلافات را در قالب نقد درون گفتمان باید تعریف کرد یا شروع یک تشتت؟

اختلاف دیدگاه در میان اصلاح طلبان از ابتدا وجود داشته، هم اکنون هم هست و در آینده نیز وجود خواهد داشت. علت آن روشن است. هر جریانی که بر عقلانیت تکیه کند، به طور طبیعی پذیرفته است که در درون آن اختلاف نظر وجود داشته باشد، چراکه علایق، سلایق و منافع اشخاص و احزاب مختلف است و هریک بخش هایی را نمایندگی می کند چه به لحاظ فکری و سیاسی و گاهی هم اقتصادی. هنر اصلاحات این است که با اینکه اختلاف نظرها را نفی نمی کند و آنها را به رسمیت می شناسد، باوجوداین سعی می کند که در مقاطع مهم رویه واحدی را پیش بگیرد و متحد عمل کند. روشن تر بگویم. ما اذعان داریم که در عالم نظر، اختلاف نظرهای زیادی میان اصلاح طلبان وجود دارد و مفتخریم که با همه اختلاف نظرها در انتخابات یکپارچه و متحد عمل می کنیم. در عرصه سیاست عمل واحد مهم است وگرنه به لحاظ نظری اختلاف حتی در درون تک تک احزاب نیز وجود دارد و هیچ دو فرد حزبی همانند هم فکر نمی کنند.

6*چقدر انتقادهای اخیر به محمدرضا عارف را به جا می‌دانید. همچنان عده ای می‌گویند او بیش از حد ساکت و محافظه کار است و توانایی اداره فراکسیون امید را ندارد.
مردم با امید زیادی به فهرست امید رای دادند و انتظار دارند که برگزیدگانشان در عرصه های مختلف فعال باشند. به نظر من بخشی از گله های مردم وارد است. فراکسیون امید و در راس آن دکتر عارف باید بیش از گذشته تلاش کنند. ببینید مدتی است که تعدادی از مردم از اینکه پس اندازهایشان را بانک ها و صندوق های مختلف عملا نابود کرده اند، اعتراض دارند و حتی در شب های سرد تحصن کردند و در مقابل نهاد قوه قضاییه خوابیدند. انتظار این است که فراکسیون امید کمیته ای تشکیل دهد به دیدار این افراد رود و حرف هایشان را بشنود و مسائلشان را پیگیری کند و برای حل آنها فعال شود. همچنان که انتظار می رود در زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و بویژه در مواردی که مشخصا نقض قانون محسوب می شود، قاطعانه تر، در نطق های پیش از دستور، بیانیه های دسته جمعی، با ملاقات های مختلف با مقامات و سخن گفتن با رسانه هااعتراض خودشان را بیان کنند.
البته تا به حال فراکسیون امید کارهای مثبت و خوبی انجام داده است اما به نظر من هم کافی نیست و در شان این ملت نیست. نمایندگان باید فعال تر در صحنه حاضر شوند.

8*نظر جنابعالی درمورد ماجرای اخیر در خصوص اهدای تبلت و خودرو به اعضای جدیدالورود شورای شهر تهران چیست؟شانتاژ رسانه های محافظه کار بوده یا خبط اعضاء؟
من پیشتر در یادداشت کوتاهی در این زمینه نظر خود را اعلام کردم و اینکه در شرایط عادی دادن یک خودرو و یک تبلت به اعضای شورای شهر تهران اشکال ندارد اما در شرایط کنونی که همه از کمبود بودجه می نالند و وضعیت جامعه نیز به شدت آسیب پذیر شده است، خرید و اعطای این اجناس به نظر من در اولویت قرار نداشت.

9* دیپلماسی حسن روحانی در ایام اخیر را چطور دیدید؟ از نطق او در سازمان ملل گرفته تا پاسخی که به ظهارات رئیس جمهوری آمریکا در خصوص برجام داد؟
در دوئلی که چه ماه پیش در سازمان ملل میان دکتر روحانی و ترامپ اتفاق افتاد و چه در سخنرانی اخیری که ترامپ کرد و بلافاصله آقای روحانی پاسخ او را داد، در هر دو پیروز قاطع و با فاصله، آقای روحانی بود. علت هم خیلی روشن است. جهان خواهان صلح، هم زیستی مسالمت آمیز و آرامش است و آقای روحانی بر این موج سوار است و ترامپ در نقطه مقابل درصدد به آشوب کشیدن بیشتر منطقه حساس خلیج فارس و خاورمیانه است که هم اکنون نیز بیشترین نزاع های جهانی در آن در جریان است. تفاوت آقای روحانی با رئیس دولت قبل در این است که آقای احمدی نژاد تمام دولت های بزرگ جهان را علیه ایران و ایرانی به اتحاد و اجماع رساند. آقای روحانی درست در نقطه مقابل او این اجماع را شکست و تقریبا همه دنیا را علیه ترامپ بسیج کرده است. به گونه ای که به محض اینکه آقای ترامپ سخنانی ماجراجویانه بر زبان می آورد، پیش از ایران مقامات اتحادیه اروپا، روسیه، چین و دیگر کشورها از آن اظهارات برائت می جویند یا به ترامپ انتقاد می کنند که چرا چنین سخنانی را به زبان می آورد و حال آنکه اکنون زمان بیان این اظهارات نیست و این مطالب می تواند به آتش جنگ و تروریزم در منطقه و در سطح جهان دامن بزند.
بنابراین مادامی آقای روحانی بر این خط سوار است، یعنی بر خط صلحی که افکار عمومی جهان آن را می طلبد، از پشتیبانی جهانیان بهره مند است. خط جنگ و تحریمی که ترامپ دنبال می کند حتی در داخل آمریکا با مخالفت بخش های عظیمی از مردم و عظیم تر از آن با انزجار نخبگان امریکا مواجه است.
10*عملکرد محمد علی نجفی در شهرداری تهران چگونه ارزیابی می‌کنید؟ انتصاب‌های او با دو انتقاد روبه رو شده است. اول عدم انتصاب زنان و دوم انتصاب، ابقا و ارتقای برخی مدیران قالیبافی.البته اخیرا ایشان دو خانم را به عنوان شهردار انتخاب کرده اند اما این دو نیز جزو مدیران دوره قالیباف بوده اند.
آقای نجفی در مجموع یکی از مدیران موفق در جمهوری اسلامی است که هم با درایت عمل کرده و هم با پاکدستی و همینطور نسبت به فساد و رانت هم حساسیت های زیادی دارد. فکر می کنم عملکرد ایشان در مجموع مثبت است و روز به روز هم بهتر خواهد شد. به دلیل اینکه آشنایی بیشتری با شهرداری پیدا می کند. اگرچه به دلیل حضور 6 ساله در شورای شهر تاحدود زیادی با این دستگاه آشنا است و امیدوارم کارنامه اش در 4 سال آینده به گونه ای باشد که همه ما خوشحال باشیم ازینکه به لیست امید رای دادیم و اعضای این لیست هم چنین انتخاب شایسته ای کردند. البته معنای حرف من این نیست که آقای نجفی بهتر و دقیق تر از این نمی توانست عمل کند و یا در آینده نباید عمل کند. اما اگر برایند را در نظر بگیریم به نظر من نمره قابل قبولی به دست می آورد.
11* اخیرا دکتر عارف جلساتی را تحت عنوان « استمرار را امید» با حضور برخی نمایندگان مجلس و شورای شهر و همچنین شهردار تهران برگزار کرده است که گفته می شود جهت پاسخگو کردن اصلاح طلبان در قدرت است. نظر جنابعالی درباره این اقدام آقای دکتر عارف چیست؟
من از هر اقدامی که منتخبان مردم را به تلاش بیشتر تشویق کند و بر آنها نظارت نماید، استقبال می کنم.

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 13:13

نگاه بی طرفانه به ۸۸

سید مصطفی تاجزاده
منتشر شده در ایسنستاگرام

کاربر محترمی در اینستا گرام به من انتقاد کرد که "حق مداری یعنی شما همه وجوه یک قضیه را بیان کنید. پست های شما یک طرفه است. دقیقا مثل پست های اصولگراها که آنها هم یک طرفه به قاضی میرن."

وی همچنین پرسیده بود:

"جناب تاجزاده، آیا شما به تقصیر آقایان کروبی و موسوی هم اعتقاد دارید؟ درصدش مهم نیست. به اصل این قضیه اعتقاد دارید؟"

به او پاسخ دادم:

"وقتی می گویم باید دادگاه تشکیل شود، معنایی جز این ندارد که معتقدم اتهامات هر شهروندی حتی اگر مانند آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد عزیزترین برای ما باشند، باید مورد رسیدگی قرار گیرد و قاضی در دادگاه علنی و پس از اعلان نظر هیات منصفه حکم صادر کند. بنابراین تقاضای برگزاری دادگاه یک طرفه به مساله نگاه کردن نیست.

همچنین باید به شکایات ما از آقای جنتی و سردار مشفق سخنگوی ستاد مهندسی انتخابات و نیز از صدا و سیما به صورت علنی رسیدگی شود تا هم حقایق روشن شود و هم سلامت انتخابات برای همیشه تضمین گردد.

این را هم بگویم که به باور من قوه قضائیه هرگز دادگاهی برای این عزیزان تشکیل نخواهد داد زیرا تاب تحمل شنیدن سخنان آن بزرگواران را ندارند.

درباره این پرسش که آیا ما هم در سال ۸۸ مرتکب اشتباه شدیم یا خیر؟ باید بگویم بله، ولی خطاهای ما قابل قیاس با اشتباهات طرف مقابل نبود.

قبلا هم گفته ام که بعد از رفع حصر مترصد فرصت می مانم تا خطاهای خودمان را برشمارم، البته در شرایطی که بتوانم اشتباهات رهبر و منصوبانش را نیز به‌طور کامل شرح دهم تا تجربیات این ملت غنی تر
شود."

شنبه, 02 دی 1396 ساعت 12:53

نامه به جناب اقای مهندس سفید

جناب آقای مهندس سفید؛ رئیس شورای اسلامی شهر یزد
با سلام و احترام

همچنان که بدرستی و با شجاعت اعلام کردید لغو عضویت هموطن عزیزمان آقای سپنتا نیکنام از شورای شهر یزد را عقل و دین و آزادی برنمی تابد؛ این عمل نابخردانه بدعتی خطرناک و مغایر اصول متعدد قانون اساسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی است.

مستحضرید که رای شهروندان امانتی است که پاس داشتن آن وظیفه همه است و نمی توان به اسم ‌استفاده از اختیارات قانونی رای شهروندان را تغییر داد. اعمال نفوذ در نتیجه انتخابات در هر سطح و میزانی و توسط هر کس از جمله آقای جنتی یا مقامی قضایی خیانت در امانت ملت محسوب می شود.

آقای نیکنام در فرایندی کاملا قانونی خود را در معرض رای همشهریان خود قرار داد و مراجع انتخاباتی اعم از مجری و ناظر حضور ایشان را به‌عنوان نامزد بلامانع دانستند.

اکثریت شهروندان یزدی نیز با شناخت کافی از او پس از چهار سال نمایندگی خود در شورای شهر مجددا به وی رای دادند و برای چهار سال دیگر به ایشان اعتماد کردند. انتخابات نیز سالم و بدون خدشه برگزار شد و معترضی به نتایج وجود ندارد.

با این اوصاف تعلیق عضویت منتخب مردم در شورا به سبب اعتقادات دینی تنها بی احترامی به رای شهروندان یزد نیست و پایمال کردن بنیان‌های مردمسالاری ارزیابی می شود.

به سخن روشن آقای نیکنام در حال حاضر تنها نماینده جامعه زرتشتیان شریف در شهر یزد نیست و نماینده منتخب مردم آن شهر بشمار می رود. تفکیک آرای شهروندان یزدی در انتخابات به مسلمان و زرتشتی نیز ممکن نیست، بویژه آنکه آقای نیکنام به احتمال بسیار زیاد بخش مهمی از آرای خود را از همشهریان مسلمانش اخذ کرده است.

به باور من لغو عضویت وی به حیثیت جمهوری اسلامی ایران آسیب می رساند و مصداق تبلیغ علیه نظام قلمداد می شود. به همین دلیل وظیفه همه علاقه مندان به ایران و جمهوری اسلامی می دانم که برابر این بدعت ناروا و خیانت به رای مردم بایستند و اجازه ندهند ساز و کارهای انتخابات که اصلی‌ترین نماد مردمسالاری است، چنین بی‌پروا مورد دست‌اندازی و خدشه قرار گیرد و اعتبار اسلام و ایران و تشیع لطمه ببیند.

برای جناب عالی و نیز دیگر اعضای محترم آن شورا که اعلام کردند زیر بار چنین انحرافی، آنهم در دوره‌ی شلتاق داعش در منطقه، نمی روند و حاضر به تایید آن بدعت نیستند، آرزوی موفقیت دارم.

سید مصطفی تاجزاده
رئیس اسبق ستاد انتخابات کشور
۲۰ مهرماه ۱۳۹۶