سید مصطفی تاج زاده

behnam

behnam

سکوت و انفعال ما می‌تواند کشور را سوریه‌ای کند

✍?سجاد خداکرمی

روند اصلاح‌خواهی، چنان‌که مصطفی‌تاج‌زاده در این گفتگو می‌گوید وسیع‌تر از جریان بیست‌ساله‌ای است که «اصلاح‌طلبی» نام گرفته. تاج‌زاده در این گفتگو از این می‌گوید که هرگونه تحول‌خواهیِ ضدخشونت را می‌توان اصلاح‌خواهی نامید و از نسبت اصلاح‌طلبان با این قرائت از اصلاحات می‌گوید. روند تحولات ماه‌های اخیر یکی از فصولی است که باعث شده برآیند عمل اصلاح طلبان به بوته نقد گذاشته شود و برخی را به فریاد انداخته که اگر امروز اصلاحات اصلاح را از درون خود آغاز نکند نخواهد توانست از پس آزمون ملت سربلند خارج شود. برای کندوکاو در این موضوع با سید مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات و از چهره های ارشد اصلاح طلب به گفتگو نشستیم.

• برخی معتقدند وقایعی همچون ماجرای دختران خیابان انقلاب نشان داده که جریان تحول‌خواهی در حال گذار از اصلاح‌طلبی است. آیا می‌توان از کنش‌های اخیر چنین نتیجه‌ای گرفت؟

✅مخالفت با حجاب اجباری عین اصلاحات است و این گذر از اصلاحات نیست. رشد آگاهی های عمومی به گونه‌ای بوده که این درخواست، هم از سوی ما و هم از سوی بخش عظیمی از جامعه تایید می‌شود. مخالفت با حجاب اجباری پیش از این هم در گفتمان اصلاحات مطرح بود اما به این اندازه وسیع نبود. این تحولات خارج از اصلاحات نیست. به عنوان نمونه آقای میردامادی پیشنهاد رفراندوم حجاب اختیاری یا اجباری را می دهد. ماجرا فقط به حجاب اجباری هم محدود نمی‌شود. این اصلاح‌خواهی در سایر موضوعات هم دیده می‎شود. مثلا راجع به مخالفت با دخالت نهادهای نظامی در اقتصاد. این عین اصلاحات است. هرچند ممکن است از سوی آقای خاتمی و دیگر افراد شاخص اصلاح‌طلب صراحتا مطرح نشود. نباید تصور شود کسانی که چنین خواسته‌هایی دارند از اصلاحات گذر کرده‌اند. اگر تعریف ما از اصلاحات این باشد که اصلاحات فقط همان گفتگوی غالبی است که تاکنون بوده، بله می‌توان گفت این خواسته‌ها گذر از اصلاحات است. زیرا برخی از مسایلی که مطرح میشود گفتمان غالب نبوده است، اما تعریف واقعی اصلاحات "ایران برای همه‌ی ایرانیان" است و اینکه همه‌ی ایرانی‌ها حق انتخاب آزاد در همه‌ی زمینه‌های حاکمیتی دارند. به طور مشخص در همین موضوع خاص نظرسنجی ها نشان می دهد که خواست اکثریت مردم حجاب آزاد و اختیاری است.

• سید مصطفی تاج زاده اعتراض دختران خیابان انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کند؟

✅من اعتراض دختران خیابان انقلاب را کاملا مدنی می‌دانم اگرچه معتقدم بهتر بود این اعتراض در چارچوب قواعد و قوانین موجود صورت می‌ گرفت تا به صورت گسترده‌تر و بدون هزینه ادامه پیدا می‌کرد. به این شکل که این دختران با داشتن حجاب، روسری را علم می‌کردند. اعم از اینکه به اصل حجاب معتقد باشند یا نباشند.

می‌توان گفت تداوم شعار رای من کو در سال ۸۸ در واقع امروز احقاق حق دختران خیابان انقلاب برای آزادی حجاب است. انقلاب این حق را به نسل جوان داده است و حکومت مانند نظارت استصوابی آن را از جوانان ما گرفته است. دلیل سخن من این که هیچ یک از رهبران انقلاب پیش از پیروزی نگفت که بعد از سرنگونی سلطنت پهلوی حجاب اجباری خواهد شد. پس حجاب اجباری ربطی به انقلاب نداشته است. به عکس قرار بود کسی به حریم آزادی کسی تجاوز نکند. با وجود تجربه‌ای که در دوران رضا شاه به‌دنبال بی‌حجابی اجباری وجود داشت که بر جامعه تحمیل شده بود، کسی در دوران انقلاب مدعی حجاب اجباری و اقدامات عکس رضا شاه نبود. با نظر آقای احمد خاتمی نیز مخالفم که می گوید اگر حجاب اجباری برداشته شود دیگر حجاب اختیاری هم نخواهیم داشت. در صورتی که به اعتقاد ما اصلاح طلبان حجاب اجباری تیشه به ریشه‌ی حجاب در ایران زده و می‌زند. به اعتقاد من اگر می‌خواهید حجاب در ایران بماند باید حجاب اجباری کنار گذاشته شود.

• اتخاذ چنین مواضعی از جانب شما و برخی دیگر از اصلاح‌طلبان به خواست عمومی نزدیک‌ است اما در همین جریان سیاسی کم نیستند کسانی که با رقم‌خوردن رویدادهای ماه‌های اخیر نشان داده‌اند تا حد زیادی از خواست عمومی به دور هستند و به همین سبب در ذهن مردم محافظه‌کاری و عدم تغییرخواهی را تزریق می‌کنند و منجر به یاس‌آفرینی نسبت به اصلاح‌طلبان در جامعه می‌شوند.

✅باید توجه داشته باشیم که ما با دو پدیده‌ی کاملا مجزا مواجهیم. یکی اصلاحات است و دیگری اصلاح طلبان که یک جریان سیاسی هستند با شعارها و نامزدها و روزنامه ها‌ و احزاب خاص خود. برای روشن شدن موضوع باید به تاریخ مراجعه کرد. آیا ما امیرکبیر و مصدق و بازرگان و مدرس و خاتمی را اصلاح‌طلب می‌دانیم. مسلما این اشخاص با هم تفاوت دارند اما نقطه‌ی مشترک آن‌ها اصلاح‌طلب بودن آن‌ها است. هرکدام از این اشخاص اقدامات اصلاح‌طلبانه با مقتضای زمان خود انجام داده اند.

همه‌ی این بزرگواران برغم تفاوت ها اصلاح‌طلب قلمداد می‌شوند. به این دلیل که در پس ذهن ما تعریفی اصلاح‌طلبی مانند تصور ما از انقلاب وجود دارد. انقلاب اکتبر و انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی جوهره مشترکی دارند که به همه آنها انقلاب می گوییم. تصویر ذهنی ما از اصلاح‌طلبی نیز گوهر مشترک و حلقه‌ی وصلی دارد که شاید بتوان آن را تلاش درون‌زا و ضدخشونت مردمی دانست که برای پیشرفت و نفی انسداد و عقب ماندگی از مناسبات بین المللی استفاده می‌کنند اما حاضر نیستند زیر سلطه‌ی خارجی بروند.

در نامه اخیر خود به آقای مخملباف سعی کرده‌ام دوازده مشخصه‌ی اصلاح‌طلبی را به طور روشن مطرح کنم که اصلاحات یعنی نه به خشونت، نه به قوم‌ستیزی، نه به تجزیه‌طلبی و واگرایی، نه به دخالت خارجی و غیره. پس تفاوت ها را بپذیریم. آنگاه اگر کسی مدعی شود این جریان سیاسی را قبول ندارد باید روشن کند اصلاحات را قبول ندارد یا اصلاح‌طلبان را. اگر مدعی شود به اصلاح‌طلبان انتقاد دارد من نیز با او موافقم اما منطقا نمی‌توان از نقد اصلاح‌طلبان نفی اصلاح‌طلبی را نتیجه گرفت. پس اگر کسی ادعا کند تحول‌خواه است، باید ببینیم او موافق رسیدن به اهداف خود با کاربرد خشونت است یا به تحول بدون خشونت باور دارد. اگر به عدم خشونت معتقد بود او را اصلاح‌طلب می‌دانیم. ممکن است کسی مدعی شود اگر اصل ولایت فقیه از قانون اساسی حذف نشود امکان اصلاح نیست. من این را شعار را غیراصلاح‌طلبانه نمی‌دانم اگرچه ما در راهبردها با یکدیگر تفاوت داریم. همچنین است اصولی مانند عدم سلطه‌ی بیگانه، عدم تحریم ایران، عدم واگرایی و تجزیه‌ی ایران و عدم وابستگی به خارجی. پابندی به این اصول نشان می‌دهد شما در چهارچوب اصلاح‌طلبی قدم برمی‌دارید یا خیر، حتی اگر انتقاد های اساسی از سران اصلاح طلب داشته باشید. باید مشخص شود که دیگران با ما اصلاح طلبان مخالفند یا با راهبرد اصلاح طلبی؟

• در سال ۸۷ آقای خاتمی در بنیاد باران سلسله جلساتی را برقرار کرد برای پیکره‌بندی آنچه که ما به عنوان اصلاحات می‌شناسیم که بر این اساس مانیفستی ارائه و اصلاحات از نگاه ایشان تبیین شد. آنچه شما از اصلاحات و اصلاح‌طلبی ارائه کردید را می‌توان در لابه‌لای آن مانیفست نیز تا حدودی یافت. اما سوال اینجاست که آیا می‌توان کماکان بر اساس آن الگوها اصلاحات را به پیش برد؟

✅شرایط ذهنی و عینی جامعه ما تغییر یافته است و اگر اصلاح‌طلبان نتوانند اصلاحات را به زبان امروز مطرح کنند از جامعه عقب خواهند ماند. به نظر من ایران قبل از دی ۹۶ با بعد از آن متفاوت است. درست مانند جامعه‌ی ایران در سال ۵۶ که با یک سال قبلش متفاوت شد، با وجود اینکه در فاصله یکساله با سال ۵۵ تحولات علمی و فنی و اقتصادی و بین المللی کشور کم بود و فرق زیادی با تفاوت سال ۵۵ با ۵۴ نداشت. در عین حال تفاوت سیاسی عمیق شد به گونه‌ای که انگار با دو جامعه‌ی متفاوت روبه‌رو شده ایم. اکنون نیز جامعه‌ی ما تغییر کرده است. درحال حاضر دختران می‌توانند به حجاب اجباری علنی اعتراض کنند در حالی که چند ماه پیش نمی‌توانستند و از بالا و پایین سرکوب می‌شدند. اما امروزه با سرکوب دختران از بالا خواسته آنان را نمی‌توانند نادیده بگیرند. از حالا به بعد با جامعه‌ی مدنی طرفند. دیر یا زود باید بپذیرند طرفداران حجاب اجباری در اقلیتند. در عمل نیز بخش قابل توجهی از اصولگراها پذیرفته‌اند که آزاد باشد اما با اعتراض به آزادی حجاب مقابله می‌کنند.

اکنون فضای سیاسی چنان تغییر یافته که مقامات انتخابی می توانند با صراحت بیان کنند که مثلا سپاه نباید در اقتصاد دخالت کند. منظور از تغییر شرایط داخلی این هم هست که رهبری نیز می گوید که نهادهای نظامی در اقتصاد دخالت نکنند در حالی در سال‌های قبل این مسئله مطرح نمی‌شد. همچنین است موضوع مسابقه ورزشکاران ایرانی مقابل حریفان اسرائیلی که سال‌هاست درگیر آنیم اما امسال این شرایط فراهم شد که به این شیوه انتقاد شود. من هم به رییس جمهور نامه نوشتم که بازی با ورزشکاران اسرائیلی به معنای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی نیست، در حالی که در سال‌های گذشته اظهارنظر آزاد در این مورد ممکن نبود.

به اعتقاد من اصلاحات باید به روز شود. درست آن است که اصلاحات همچنان همان شعار را می دهد که ملت باید بر سرنوشت خود حاکمباشد و هر عنصر مانع این باید حذف شود. اگر در انتخابات نظارت استصوابی مانع است باید از راه برداشته شود. اگر در اقتصاد نهادهای نظامی مانع هستند باید کنار روند. اگر در سبک زندگی اجبار مانع است باید برچیده شود. اگر در هنر و مطبوعات سانسور مانع است باید حذف شود.

به این نکته هم باید توجه کرد که امروزه ما رقیبی به نام براندازان داریم که بسیاری از آنها به خشونت معتقدند، چون معتقدند تغییر نظام بدون خشونت ممکن نیست. در نتیجه همزمان با سخنی که با حکومت داریم که باید چه کند و چه نکند تا اوضاع بهم بریزد، باید با مردم و مخالفان نیز گفت و گو کنیم تا در چنین دامی نیفتند.

• برخی معتقدند اصلاحات در برابر اصولگرایی در جا زده و موفق نشده با استفاده از مؤلفه‌های اصلاح‌طلبی در ذهن‌ها چالش ایجاد کند. اگر این را بپذیریم چطور از رقیب جدید و ایستادن در برابر آن سخن می‌گویید؟

✅تحولات بیست‌ساله‌ی اخیر اصلاحات در کشور خیلی درس‌ها را به مخالفین ما هم داده است. امروزه اصولگرایان دو انتقاد بر خود وارد می‌کنند در حالی که بیست سال پیش این ایرادها را نمی‌دیدند. مورد اول این‌که می‌گویند ما مطبوعات را بستیم و فساد ایران را گرفت، دوم آن‌که می‌گویند نظارت استصوابی در کوتاه مدت به اصلاح طلبان ضربه زد ولی در اصل به خود ما بیشتر لطمه زده است. زیرا ما را گلخانه‌ای بار آورده و به تعبیر آقای وحید جلیلی اصولگراها را دوپینگی کرد؛ چون رادیو و تلویزیون داشتیم از رسانه های مستقل غفلت‌کردیم. از تشکیلات به علت داشتن سپاه و بسیج غافل شدیم. با این روش ارتباطشان با جامعه قطع شد و در صورت ادامه‌ی این مسیر آینده‌ای ندارند. این در شرایطی است که می‌بینند بخشی از مردم حتی از اصلاح‌طلبان هم رد شده اند چه برسد به آن‌ها. امروزه بخشی از اصول‌گرایان، البته منهای بخشی از افراطیونشان معتقدند ناامیدی از روحانی به نفعشان نیست، زیرا دیدند که در اعتراضات اخیر شعارها از روحانی ظرف ۱۵ دقیقه به رهبری رسید. اکنون بسیاری از اصولگرایان به این نتیجه رسیده اند که برای کارآمدی نظام احزاب را تقویت کنند.

• اگر یک شطرنج را فرض کنیم که در آن الیت‌های اصلاح‌طلب مهره‌های ارشد محسوب شوند و جامعه‌ی طالب تحول سربازان آن؛ آیا مهره‌های ارشد از سربازان این میدان عقب مانده‌اند؟

✅با این سوال به این شکل موافق نیستم. به این دلیل که ما سربازهایی داریم که از برخی الیت‌ها پیشروترند و الیت‌هایی داریم که از سربازها رادیکال‌ترند. از سوی دیگر ما جامعه‌ای متکثریم و جوان‌های ما افکار متفاوتی دارند. عده‌ای به اعتکاف می‌روند، گروهی خواهان بازگشت سلطنتند و جمع زیادی در فکر مهاجرتند. اینها همه بخشی از جامعه‌ی ایرانی هستند. پس ما باید ادبیاتمان را راجع به جوانان ایرانی دموکراتیک‌تر کنیم. ما جوانانی داریم موافق حجاب اجباری جوانانی مخالف حجاب اجباری. باید در این جامعه‌ی متکثر درباره‌ی همین موضوع خاص که در نهایت نه همه‌ی افراد جامعه طرفدار حجاب اجباری می شوند و نه همه مخالف حجاب اجباری، گفتگو کرد. پیشنهاد اصلاح‌طلبان پذیرش تکثر در این جامعه است. تاکید اصلاحات در حال حاضر و با توجه به شرایط منطقه و جهان ضد خشونت است. اگر در این شرایط منفعل بمانیم و سکوت کنیم ممکن است به سرنوشت سوریه یا لیبی دچار شویم. در نتیجه برای پرهیز از ورود به چرخه خشونت باید این تکثر را در جامعه به رسمیت بشناسیم. به این صورت که در مجلس این تکثر را به رسمیت بشناسیم.

و بکوشیم که شکاف میان مردم و حکومت به حداقل خود برسد. برای به حداقل رسیدن این شکاف در درجه اول حکومت باید دموکراتیک‌ رفتار کند.

از سوی دیگر هر که مدعی است ارزش‌های فرهنگی نسبت به ارزش‌های اقتصادی اولویت دارد باید توجه داشته باشد تنها سیستمی در جهان که امکان بازتولید ارزش‌هایش را دار، نظام دموکراتیک است. اتفاقا هرچه نظامی بسته‌تر باشد بازتولید ارزش‌های حکومت در جامعه دشوارتر است و مردم در اولین فرصتی که به دست بیاورند عکس آن را عمل می‌کنند. مثل زمانی که طالبان سقوط کرد و مردم به آرایشگاه‌ها هجوم بردند و در عراق زمانی که صدام سقوط کرد مردم به کربلا هجوم بردند. به‌دلیل اینکه در آنجا کربلا ممنوع بود و در افغانستان تراشیدن ریش. بنابراین اگر به فرض روزی جمهوری اسلامی سقوط کند، به نظر شما مردم به کجا هجوم می‌برند؟ به مساجد یا به جای دیگر؟

• در این میانه آیا جایی برای دعوای ادامه‌دار سیاست‌ورزی پارلمانتاریستی و سیاست‌ورزی جامعه‌محور هست؟ و آیا اصلاح طلبان برای پیشبرد اهداف خود نوع موفقی از سیاست‌ورزی را انتخاب کرده‌اند؟ در آن زمان که ساختار متصلب‌تر عمل می کرد این دوگانه پررنگ‌تر بود و شاید بعد از سال نودودو این دوگانگی کمرنگ تر شده و جایگاهی نداشته باشد. اما از سوی دیگر اصلاح‌طلبان در زمان بعد از نودودو یا در زمان بعد از هشتادوهشت سیاست‌ورزی جامعه‌محور را جدی گرفتند در حالی که میل حضور در قدرت برای اصلاح ساختار را پیش می‌بردند. چقدر عدم رسیدن به یک الگوی مناسب در سیاست‌ورزی جامعه محور اصلاح طلبان را از همراهی و درک درست تحولات دی ماه و بحران‌های این‌چنینی باز داشت؟

✅کدام حزب دموکراتیک می شناسید که در انتخابات شرکت نمی‌کند؟ یک حزب دموکرات دوپا دارد. یک پای آن در حکومت است به دلیل اینکه نیاز دارد برای تحقق آرمانهای خود در ارکان حکومت حضور یابد و یک پای آن در جامعه است به این دلیل که از مردم رای می‌خواهد و لازم است رابطه‌ی خود را با مردم حفظ کند. از طرف دیگر حزب فاصله میان مردم و حکومت را کم می کند. تحولات اجتماعی نیز با انتخابات آزاد خودش را در حکومت بازتاب می‌دهد. این طرز فکر که یا باید جامعه را انتخاب کرد یا حکومت را، نگاهی انقلابی و حذفی است که ملت ما چهل سال است که از آن عبور کرده‌است.

ما هیچ سرمایه‌ و پشتوانه ای جز مردم نداریم. به همین دلیل در این چند ماه منتقدان سعی کرده اند اصلاحات را تخریب کنند. ما البته نقاط ضعف دیگری هم داریم مانند اختلافات درونی، هر زمان انسجام ما آسیب دیده اصلاحات هم ضعیف شده است. اما اصولگرایان خود را محکوم به ارتباط با مردم نمی بینند زیرا ابزارهای دیگری برای حضور در قدرت دارند. البته این واقعیت تلخی است که متاسفانه بخشی از اصلاح طلبان سیاست ورزی را در انتخابات خلاصه می کنند همانطور که آن‌ها که به انتخابات در سیاست‌ورزی نادیده می گیرند، اشتباه می کنند. در دموکراتیک‌ترین کشورهای دنیا نیز انتخابات بهار سیاست‌ورزی است اما زمانی هم که انتخابات برگزار نمی شود، سیاست ورزی تعطیل نمی‌شود. انتخابات بسیار مهم است حتی اگر روز آخر نمی‌خواهیم رای بدهیم باید از روند برپایی و روند انتخابات غافل نشویم و از آن بهره ببریم. کسانی که می‌خواهند این پروسه را در ایران حذف کنند در واقع می‌خواهند سیاست‌ورزی را تعطیل کنند، به خصوص در جامعه‌ی ما که احزاب ضعیف هستند و روزنامه‌های منتقد جاافتاده نداریم و سندیکای قدرتمندی نمی بینیم، انتخابات بسیار مهم است و بهار سیاست‌ورزی به شمار می‌آید .

 

منبع:    http://goo.gl/9vo4mX

چهارشنبه, 01 فروردين 1397 ساعت 09:50

نوروز مهر و دوستی

???نوروز مهر و دوستی


✍?#سید_مصطفی_تاجزاده


ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مددخواهی چراغ دل بیفروزی

✅این شعر زیبا و متناقض‌نما که میان "وزیدن باد" و "افروختن چراغ" نسبتی برخلاف معمول برقرار می‌کند، برای ما آشناست و باورپذیر؛ باد هنگامی که از کوی یار می‌آید، دل را روشن می‌کند.

✅چراغ دل اما آنگاه در معرض نسیم نوروزی فروزان می‌شود که دل‌های خود را از کینه و نفرت خالی و از مهر پرکنیم. مثل آن قوم که در آستانه یک عذاب محتوم، انکار را کنار نهادند و با جدی تلقی کردن انذار پیامبر خود، تصمیم گرفتند که آخرین شب سرد و تاریک حیات خود را به روز آشتی و صلح و صفا تبدیل کنند. پس دیوارهای تنهایی و جدایی بین خود را شکافتند و پنجره‌های مهربانی و رابطه به‌روی یکدیگر گشودند.

✅همین همدلی و هم‌دیگر را دیدن عذاب مقدر الهی را رفع کرد؛ این همان "بداء الهی" است که شیعیان بدان باور دارند؛ "تغییر تقدر خداوند به دلیل تغییر انفس مردم".

✅امروز نشانه‌های بلا و مصیبت‌های فردی و جمعی که جاریست یا در راه است که به راحتی و وضوح می‌توان آنها را دید و حتی لمس کرد. در عین حال با فرصت‌هایی بزرگ و منحصر به فرد مواجه هستیم که رهایی بخشند و تاریخ‌ساز.

✅از طرف دیگر ما سال جدید را در حالی آغاز می‌کنیم که جغد شوم جنگ پیرامون مرزهای میهن ما گشت می‌زند و مثلث شوم و شر زمانه یعنی ترامپ و سلمان و نتانیاهو می‌خواهند با زمین زدن برجام بار دیگر تحریم‌های جهانی را احیا و فشار بیشتری بر هموطنان ما بویژه قشرهای محروم تحمیل کنند.

✅نوروز امسال را باید در چنین زمینه و زمانه‌ای گرامی داشت و نوسازی کرد و به نمایش گذاشت. اکنون وقت آن است که به پیام آشتی و رفع کدورت‌های بهار لبیک بگوییم و سپهر جامعه و منطقه را آکنده از همدلی و همراهی کنیم.

✅همه ما ایرانی‌ها از مسلمان و سکولار، مدرن و سنتی، زن و مرد، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، مخالف و موافق، ترک و کرد، فارس و عرب، لر و بلوچ و ... همه و همه سرنشینان کشتی واحدی هستیم و باید در کنار هم و با همیاری یکدیگر از آب‌های پرتلاطم زمانه به سلامت عبور کنیم.

✅ایرانیان در انتخابات بهار ۹۶ به زندگی و رفاه و به صلح و تعامل با جهان رای دادند و در زمستان ۹۶ هم شاهد تجمعات اعتراضی بخشی از جوانان و فرزندان عزیز میهن بودند که به‌رسمیت شناخته‌شدن حق اعتراض آنان را، اگرچه فعلا در نظر، باید جزو دستاوردهای مبارک سال گذشته به‌حساب آورد.

✅حاکمیت در چنین شرایط حساسی تنها با اجرای بدون تنازل و کامل قانون اساسی و تامین حقوق و آزادی‌های شهروندان می‌تواند ایده هر بازگشت ارتجاعی را در نطفه خفه و از بروز خشونت و هرج و مرج جلوگیری کند.

✅مردم نیز که در همه این سالهای نفس‌گیر شیوه‌های مدنی عبور از دشواری‌ها را به خوبی آموخته و به یمن چند انتخابات باشکوه، آن هشت زمستان تحریم و تک‌صدایی را پشت سرگذاشته‌اند، می‌توانند خشونت را در هر شکل خود نفی کنند و یکبار دیگر اراده و همسویی اعلام نشده تحریم‌طلبان و جنگ‌افروزان این سو و آن سوی اقیانوس‌ها را درهم شکنند و با تعامل گسترده و هوشمندانه با منطقه و جهان بر اساس بازی برد - برد جهنم جنگهای داخلی در سوریه و عراق و یمن را پشت سر گذارند و وارد عصر صلح‌سازی و بازسازی منطقه‌ای شوند.

✅امیدوارم که ایرانیان اعم از دولت و ملت با توسل به خرد جمعی و با مشارکت ملی تهدیدها را پشت سر بگذارند و از فرصت ها حداکثر استفاده را بکنند.

✅از پروردگار بزرگ و مهربان می‌خواهم که در این بهار باطراوت و دلنش با باران رحمت خود دل‌های غبارگرفته ما را پاک کند و سال ۹۷ را سال پیشرفت ایران و بهبود رفاه ایرانیان و دور شدن شبح جنگ از آسمان منطقه قرار دهد.

نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
نوروز کهن‌سال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچه ی خاموش زمان گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید

 

✍?احمد توکلی

✅۱- یکی دو روز پیش توئیتی از یک انقلابی پشیمان پیرامون استعفای شهردار تهران منتشر شده که متضمن یک دعوی و یک شبهه است. دعوی این است که در محاکمه آقای کرباسچی، آقای کروبی به رهبر انقلاب اعتراض کرده و رهبر فرموده است کرباسچی باید بداند از او گردن کلفت‌تر هم هستند. این طرز سخن گفتن به ادبیات رهبری شباهتی ندارد بلکه ناقض ادبیات و سیره ایشان است و اگر فرد توئیت‌کننده مستندی برای ادعایش داشت تا کنون آن را منتشر کرده بود.

همه ما ماجرای نامه آقای خاتمی برای حضرت آقا و درخواست اعمال ولایت در لغو حکم بازداشت آقای کرباسچی قبل از محاکمه و موافقت ایشان را می‌دانیم( 26 فروردین 1377). با حساسیتی که در آن زمان موضوع بازداشت و محاکمه آقای کرباسچی داشت، همه اخبارش را پی می‌گرفتیم و اگر بین آقای کروبی و آقا چنین چیزی می‌گذشت، بی‌خبر نمی‌ماندیم. پرس و جوی من بعد از انتشار این توئیت نیز چنین قصه ای را تائید نکرد.

✅۲- شبهه ای که توئیت با آن پایان می‌یابد این است که گویی فشار رهبری باعث استعفای آقای نجفی شده است؛ و علت آن را نیز به تلویح، کاربلدی و فسادستیزی آقای نجفی شناخته است. در این باره چند نکته قابل توجه وجود دارد:

رئیس شورای شهر تهران، آقای محسن هاشمی که با آقای نجفی در یک طیف از اصلاح طلبی یعنی، کارگزاران هستند، با صراحت تام علت استعفای آقای نجفی را، شش ماه پس از انتصاب، بیماری تازه وی ذکر میکند : « استعفای نجفی به دلیل مشکل جدید پزشکی وی است . . . باید از نجفی بابت بیان صادقانه بیماری‌اش تشکر کرد. بسیاری از آدم‌های سیاسی برای آنکه به کارشان ادامه دهند، بیماری خود را پنهان می‌کنند اما این موضوع درباره نجفی کاملا متفاوت است.» و در قبال تعجب خبرنگاران از ذکر این علت، گفت : «بعضی از اعضای شورای شهر نیز چنین تصوری داشتند اما با پزشک او تماس گرفتند و او آن را تأیید کرد»یا میگوید : « هرچند آقای نجفی فشارهای زیادی تحمل کرده اما تصمیم نداشت به دلیل این فشارها استعفا دهد، تا اینکه این مکل جدید پزشکی حادث شد. این مشکل استرس‌پذیر هم نیست و دکتر به او تأکید کرده تا از فضای پراسترس دور باشد و این در حالی است که در شهرداری فشار و استرس زیاد است.»( روزنامه شرق پنجشنبه 24/12/1396).

فراموش نکنیم که در ابتدای دولت آقای روحانی نیز، آقای نجفی شش ماه پس از انتصاب در معاونت گردشگری و میراث فرهنگی، به دلیل بیماری استعفا کرد. با این تفصیل چه جای داستان سرایی است؟

کاربلدی یا تابع تحصیل است یا ثمره تجربه. آقای نجفی برادری است که در سابقه خویش وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و ریاست سازمان برنامه را دارد.

حتی کسانی که وی را فی‌الجمله در آن سمت‌ها موفق می‌دانند، نمی‌توانند منکر این حقیقت شوند که تجربه‎‌های مذکور نمی‌تواند در اداره شهرداری پایتخت که کاری اجتماعی با ابعاد بسیار متنوع و اقدامات عمرانی با ابعاد پیچیده فنی است، چندان اثر کند که فرد را کاربلد بدانند. تحصیلات وی نیز در رشته ریاضیات بوده است که این هم ارتباطی به تدبیر در امور شهری مانند تهران با مسائل بسیار پیچیده ندارد.

در فسادستیزی هم سابقه آقای نجفی چیزی را نشان نمی‌دهد، هر چند که اگر در این سمت عزمی پدید آمده باشد، مغتنم بوده است.

✅۳-واقعیت آن است که سال هاست رهبری جدی ترین مواضع را علیه فساد گرفته اند و راه را بر مبارزه گشوده‌اند و مکررا بر رسیدگی بی غرضانه به عملکرد همه مسئولان و حتی نزدیکان و اعضای دفتر خویش تأکید کرده اند. آخرین نمونه این است: در حکم صادر شده برای آقای فدایی به عنوان بازرس ویژه رهبری، ایشان بازرسی از نهادهای مربوط به رهبر را نیز بر وظائف بازرس ویژه افزودند.

دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای نیز که زیر نظر فرزندان ایشان اداره می‌شود رسماً از بازرس ویژه خواسته‌است بازرسی را از این دفتر آغاز کنند که شروع شده است. پاکدستی رهبر و خانواده ایشان شهره است و حتی برخی از مخالفین نیز بارها به این حقیقت اذعان کرده‌اند.

✅۴-آن چه مهمتر و تأسف بارتراست، تأثیر منفی مواضع غرض آلود، مانند توئیت مورد بحث، بر تداوم و تقویت فساد است. متاسفانه مبارزه با فساد سیستمی و شبکه ای هم اکنون مانند سایر امور به سیاست‌زدگی مبتلا است؛ برخی مفسدان در پشت آن جناح و برخی در پشت این جناح پنهان می‌شوند و از تعقیب و مجازات می‌رهند. بارها به کسانی از سیاسیون با خاستگاه مختلف که برای مبارزه با فساد به اینجانب مراجعه کرده‌اند این پیشنهاد آقای عباس عبدی را عرضه کرده‌ام که اگر هر جناحی آستین بالا بزند و با فساد هم‌جناحی‌های خود نیز مبارزه کند، مدعایشان باورپذیر میشود، وگرنه راه به جایی نمی برند.

https://t.me/MostafaTajzadeh/14113

جمعه, 25 اسفند 1396 ساعت 10:11

خشونت خط قرمز اصلاحات است

خشونت خط قرمز اصلاحات است


???مصطفی تاجزاده در گفت و گو با «سازندگی» به تبیین استراتژی اصلاح‏طلبان پرداخت:

«خشونت» خط قرمز اصلاحات است


سیدمصطفی تاجزاده سیاستمدار به خصوصی است. نه زندان و نه حتی گذر از جوانی او را از سیاست ورزی امیدوارانه و جسورانه باز نداشته است. او همواره گوشه‏ای از تصویر برهه‏های حساس تاریخی جمهوری اسلامی بوده است، از تصویرش در 18 تیر 78 و گفت و گو با دانشجوهای معترض تا دادگاه‏های 88 که می‏خندید، وقتی پس از هفت سال از زندان آزاد شد، باز هم می‏خندید. او هنوز مومن به مردم و اصلاح‏طلبی است. وقایع دی ماه نه تنها او را سرخورده نکرده بلکه مسیرهای تازه‏ای پیش روی او گشوده است. او معتقد است جامعه مدنی این ظرفیت را پیدا کرده است که به مقابله با نظارت استصوابی برود. تاجزاده این روزها تنها خط قرمز خود را خشونت می‏داند و می‏گوید از هر راه حل مسالمت آمیزی استقبال می‏کند. او معتقد است زمانه پر کردن لیست‏های انتخاباتی به هر قیمتی گذشته است باید طرحی نو در انداخت.

?در بحبوحه اعتراضات دی‏ماه شما بارها نسبت به سوریه‏ای شدن ایران انذار دادید که به دیدگاه شما دو انتقاد وارد شد. اول اینکه چرا سوریه مثلا چرا ونزوئلا نه که شرایط اقتصادی مشابه ایران دارد؟ دومین انتقاد این بود که در آن شرایط شما سوریه را انتخاب کرده‏اید تا گفتمان حاکمیت را به سمت مردم کانالیزه کنید، در‏حالی‏که این انتظار از اصلاح‏طلبان وجود داشت که صدای مردم را به سمت حاکمیت کانالیزه کنند.

✅در هر جامعه‏ای که شاهد تکثر نیروهای سیاسی باشیم که همگی در صحنه سیاسی با پشتوانه و جدیت به فعالیت مشغولند، اگر جریانی بخواهد دیگران را حذف کند و حرف اول و آخر را به تنهایی بزند، گرفتار درگیری های خشونت بار داخلی می شود. سخن من نیز با طرفین بود. از یک سو از حق تظاهرکنندگان برای اعتراض کردن دفاع و دست زدن به خشونت را محکوم کردم. طرف دیگر صحبتم با حکومت بود که باید حق اعتراض مردم را به رسمیت بشناسد. خوشبختانه امروز این حق در نظر پذیرفته شده است و از رهبری تا دولت و مجلس این حق را به رسمیت می‏شناسند، هرچند که پذیرش عملی آن زمان‏بر است.

?تصور نمی‏کنید پذیرش حق اعتراض به دلیل این بود که اعتراضات سیاسی نبوده و خواسته معترضان بیشتر اقتصادی بوده است؟

✅نه، به ‏هیچ ‏وجه قبول ندارم که اعتراضات سیاسی نبود، زیرا معترضان تندترین شعارهای سیاسی را مطرح کردند. جناح راست هم پذیرفته است که خواسته‏ معترضان فقط اقتصادی نبود و فراتر از آن بود. ۱۵ دقیقه بعد از آغاز هر تظاهراتی تندترین شعارهای سیاسی داده شد. اگر تظاهرات ماهیت صرفا اقتصادی داشت، مشابه تظاهرات کارگران و بازنشستگان می شد. خواسته‏های آنها پرداخت حقوق و بیمه و طلبشان است. اما شعارهای تظاهرات دی‏ماه عمدتا سیاسی بود. به همین دلیل هم از ضعف مشروعیت نظام سخن گفته شد و آن حقی هم که به رسمیت شناخته شد، «حق تظاهرات سیاسی» بود. ما ۳۰ سال است که تظاهرات اقتصادی و غیرسیاسی را پذیرفته‏ایم. در تمام این سال‏ها کارگران حق تظاهرات داشته‏اند و وقتی تجمع یا تحصن می‏کردند، حکومت با آنها گفت‏وگو می کرد تا به تفاهم برسند. بنا بر سرکوب اعتراضات اقتصادی و کارگری نبوده است. بنابراین با حکومت گفت‏وگو کردیم که باید حق اعتراض سیاسی را بپذیرد و به مردم هم گفتیم که تظاهرات حق شما است؛ اما اجازه خشونت ندهید. به همین دلیل امروز جبهه ملی و احمدی‏نژاد هم خواهان برگزاری تظاهرات شده‏اند.

?در مورد سوریه‌ای یا ونزوئلایی شدن توضیح ندادید...

✅بله خطر ونزوئلایی شدن هم ما را تهدید می‏کند؛ اما این خطری است که سیاست های غلط دولتی مسبب آن است و ربطی به مردم و تظاهرات دی‏ماه ندارد. همچنان که خطر کره شمالی شدن هم ما را تهدید می‏کند، که جلوگیری از آن هوشمندی معترضان را می طلبد. در اعتراضات دی‏ماه جریانهایی از دو سو می‏خواستند جامعه ما را از درون دچار درگیری کنند اما اکثریت قاطع مردمی که در تظاهرات شرکت می‌کردند، دنبال خشونت نبودند. بخشی از کسانی که در تظاهرات اخیر شرکت کردند، در سال ۸۸ هم در تظاهرات شرکت می‏کردند. اما این یک واقعیت است که جریانهایی وجود دارند که با اهداف و مقاصد خاص خود می‏خواهند اعتراض‏های مردمی را منحرف کنند و به خشونت بکشانند. به هر رو ما خشونت را نفی کرده و می کنیم. اصلاحات یعنی تلاش برای تحقق اهداف به شکل مسالمت‏آمیز و نفی خشونت. به همین علت می‏گوییم به گفت‏وگوی ملی نیاز داریم و همه باید یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. من حتی معتقدم که ما باید به احزاب اپوزیسیون هم اجازه فعالیت بدهیم. هر ایرانی که دزدی یا خیانت و جنایت نکرده‏، می‏تواند فعالیت تشکیلاتی و نهادمند کند. چه اشکالی دارد که مارکسیست‏ها حزب تشکیل دهند؟ اکنون زمان باز کردن سیستم است. مشارکت سیاسی هم مانند آزادی سبک زندگی که خواسته دختران خیابان انقلاب است یک حق محسوب می شود. باید مسیر قانونی و مسالمت آمیز پیگیری و تحقق این مطالبات باز شود.

در جامعه متکثر کنونی ایران هر جریانی که بخواهد تمامیت خواهی کند و دیگران را از سر راه بردارد، به معنای آغاز جنگ داخلی است. به همین دلیل وقتی آقای مخملباف به من نامه نوشت و اعلام کرد که جایگزین جمهوری اسلامی خشونت انقلابی یا دخالت خارجی است، به او پاسخ دادم که خیر، امروز این دو از هم جدا نیست و اگر مردم از اصلاحات نآمید شوند، شاهد توامان خشونت داخلی و دخالت خارجی خواهیم بود زیرا با تداوم اعتراضات خشونت آمیز، خارجی‏ها بدون گرفتن اجازه از کسی دخالت می‏کنند. به سخن دیگر درحال‏حاضر دیگر سه گزینه انقلاب، اصلاحات و دخالت خارجی وجود ندارد، بلکه دو گزینه پیش روی ماست، یا اصلاحات پیروز می‏شود یا آلترناتیو آن (خشونت داخلی و دخالت خارجی بطور هم زمان) گریبان ما را می گیرد و این به معنای آغاز پایان ایران است. این یعنی وضعیتی مانند سوریه که دیگر حتی یک کشور نخواهیم بود. در چنین شرایطی اصلا اهمیت ندارد که در کشوری حکومت سرنگونی شده باشد یا نه. احتمالا به دلیل پیامدهای ویرانگر خشونت و نیز نفرت همگانی ایرانیان از آن است که در رفراندوم پیشنهادی آقایان کدیور و قدیانی بر گذار "حتی‌الامکان مسالمت‏آمیز" تاکید کرده اند. امروز خط قرمز من خشونت است. زیرا اگر به هر دلیلی باب خشونت باز شود، با کینه و نفرت موجود در جامعه، که نمونه آن را درمورد دراویش مشاهده کردیم، وضعیت هراسناکی در پیش خواهیم داشت.

حرف من با مخالفین یک چیز است. با هر روش و هدف، اجازه ندهند که خشونت مشروعیت یابد. اگر به‏کاری دست زنند که لازمه اش کاربرد خشونت باشد یا به خشونت بیانجامد، مسئول خواهند بود حتی اگر دائم خشونت را نفی کنند. من با هر ایده‏ای که به خشونت منجر شود مخالفم، چون ایران را ویران می‏کند. به محض شروع خشونت گسل‏های جامعه ما فعال می‏شود. پان عرب‏ها در خوزستان می‏گویند چرا بقیه عرب‏ها چنان وضعی دارند و ما نداریم. یک استان مستقل می‏شویم و قسمت عمده نفت را هم داریم و یک کویت دیگر در این‏سو ایجاد می‏کنیم. وقتی‏که جامعه آشفته و دولت درگیر و ضعیف شود، غائله‏ آنها را با چه هزینه ای می‏توان جمع کرد؟ در کردستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی و شرقی هم اتفاقات دیگری رخ می‏دهد. علت اینکه در تظاهرات دی‏ماه هیچ یک از قوم گراها اعم از پان‌ترک‏ها، پان‏عرب‏ها، پان‏کردها و ... وارد عرصه نشدند، این بود که آن تظاهرات را جدی و موثر نمی دیدند. اما اگر روزی به هر دلیل یا بهانه به خیابان ها بیایند، آیا خشونت به سرعت و شدت افزایش نمی‌یابد؟ «سوریه‏ای نشدن» در درجه نخست یعنی نفی خشونت. پس با هر راهکار مسالمت‏آمیزی موافقم، حتی اگر رفراندوم برای نظام باشد؛ اما باید دقیقا معلوم شود هر راهی که ارائه می‌شود، از مسیر خشونت نخواهد گذشت. من از حرکت مدنی دختران دفاع می‏کنم، چون مسالمت‏‌آمیز است و در ذات آن خشونت وجود ندارد.

?آقای تاجزاده! شما اگر امروز بگویید مخالف تظاهرات و به خیابان رفتن هستید، همه خواهند پرسید شما مگر همان‏هایی نیستید که 88 در خیابان‏ها بودید؟ یا می‏گویند چون آن روز شما بودید که در خیابان حضور داشتید، خوب و درست بود، امروز که دیگرانی در خیابان هستند، این کار را صحیح نمی‏دانید؟

✅من شخصا معتقدم که تظاهرات سراسری در ایران زمانی توجیه دارد که صندوق رأی به خطر افتد. به‏عبارت‏دیگر تظاهرات سراسری را در حال حاضر تنها برای دفاع از نهاد انتخابات و با شعار سکوت درست می بینم.

?آقای دکتر رضا خاتمی چندی پیش از به بن‏بست رسیدن استراتژی انتخاباتی سخن گفت. این نقد بسیار به اصلاحات واردشده است که در هر شرایطی در انتخابات شرکت می‏کنیم و باوجود پیروزی قاطع هر بار انتخابات در تغییر شرایط ناکارآمدتر و بی‏اثرتر می‏شود. منظور شما این است که می‏پذیرید استراتژی انتخاباتی صرف در حال بی‏اثر شدن است و به دنبال راهکارهای فعالانه‏تر هستید؟

✅اگر اعتراضات دی‏ماه اتفاق نمی‏افتاد، احتمالا تاحدود زیادی مانند گذشته عمل می‏کردیم. علت هم این بود که فکر می‏کردیم هنوز ظرفیت برداشتن یک گام دیگر به جلو فراهم نیست. اما تظاهرات دی‏ماه افق‏های جدیدی را برای همه گشود و ما می‏توانیم از ظرفیت‏های جدید بهره بریم. مهم‏ترین آنها انتخابات است. به همین علت منتقد کسانی هستم که تلاش می‏کنند انتخابات را مقابل تظاهرات بگذارند. تظاهرات، مکمل انتخابات است. یه همین دلیل اکنون می‏توانیم به سمت انتخابات آزاد حرکت کنیم. ببینید! سخنگوی شورای نگهبان به دلیل طرح همه‏پرسی به رئیس‏جمهوری اعتراض کرد، اما وقتی‏که بازتاب‌ منفی سخن خود را دید، گفت شورای نگهبان با برگزاری همه‏پرسی مشکل ندارد. آقای جنتی هم امروز می‏گوید من یکی از ۱۲ عضو شورای نگهبان هستم چرا تنها من را مقصر می‏دانید. یعنی خود ایشان هم می‏داند که مردم با عملکرد آن شورا مساله دارند و او را مقصر اصلی می‏دانند و حالا غیرمستقیم می‏گوید من را یک دوازدهم مقصر بدانید. بنابراین ما وارد فضایی شده‏ایم که می‏توانیم نامزدهایی را که بتوانند کارهای بزرگ و جراحی های جدی انجام دهند معرفی کنیم. پس اگر بخواهیم مانند گذشته عمل کنیم، باخته‏ایم. دیگر نمی‏توان هر نامزدی را که معرفی کرد حتی اگر بتوانیم انتخابات را ببریم زیرا دیگر نمی‏توانیم کار مهمی برای کشور انجام دهیم.

ما باید مجلسی داشته باشیم مقتدر که پشت دولت پنهان از نطقها و مصاحبهها و مصوبات آن بلرزد و بداند تا این مجلس هست نمی‏تواند کار غیرقانونی بکند.


?با این راهبردی که پیشنهاد می‌‌دهید، از تکرار اختلافات مجلس هفتم یا ریاست‌جمهوری نهم بین اصلاح‌طلبان نگران نیستید؟

✅نه. مشکل ما در انتخابات ۸۴ این بود که بین خودمان تشتت داشتیم. مشکل کنونی ما این نیست که چهار نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری داریم.

?تصور می‏کنید بدنه اصلاحات و نخبگان اصلاح‏طلب با این استراتژی شما همدلی و همراهی دارند؟

✅بدنه اصلاحات در حال‏حاضر از ما رادیکال‏تر است.

?درون جبهه اصلاحات چطور؟

بالاخره از روحانیون مبارز، تا اتحاد و کارگزاران با این استراتژی همراهی می‏کنند؟

✅مجموعه اصلاح‌طلبان تاکنون در موضوعات مهم به دیدگاههایی کم و بیش مشترک رسیده‌اند. نمونه آن مسئله حجاب است. حجاب اختیاری اگر سه سال پیش مطرح می‏شد چند نفر از افرادی که امروز درباره آن صحبت کردند و موضع موافق گرفتند، در آن زمان حاضر بودند چنین موضعی بگیرند؟ نمونه دیگر آن مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی است. چند سال پیش بسیاری از اصلاح‏طلب‏ها می‏گفتند ما نباید مسابقه بدهیم. اما امروز قاطبه آنها می‏گویند این ماجرا را تمام کنید. ما نمی‏توانیم از المپیک بیرون بیاییم و در مسابقات جهانی حضور نیابیم.

به نظر من باید جامعه را به قبل و بعد از دی‏ماه ۹۶ تقسیم کرد. اعتراضات یک نقطه عطف است. مخاطرات خاص خود را دارد ولی امکاناتی نیز برای بن بست شکنی فراهم کرده است که پیش از آن وجود نداشت. امروز نتایج یک نظرسنجی را دیدم که ادعای مرا تایید می کند. جالب آنکه برای اولین بار دقیق نوشته‏ بودند که مردم چه شعارهایی دادند. در گذشته امکان نداشت که این شعارها در نظرسنجی‏ها درج شود.

?نتایج نظرسنجی که از آن صحبت می‏کنید چگونه بود؟

✅عمده معترضان به مشکلات اقتصادی اشاره و اعتراض داشتند اما علت العلل آن را سیاسی می‏دانستند.

?این مسئله در گذشته هم مطرح‏شده است. آقای مسعود نیلی هم که از ابر چالش‏های اقتصادی سخن گفته است، راه‏حل‏ها را نه اقتصادی که سیاسی می‏داند.

✅من نیز می‏گویم مشکلات اقتصادی ایران راه‏حل سیاسی دارد؛ گفت و گوی ملی و همگانی برای نجات ایران.

?جامعه مدنی ایران را چگونه می‏بینید؟ جامعه را همان جامعه زمان شاه می‏بینید که ممکن است به سمت روش‏های خشونت‏آمیز و انقلابی برود یا جامعه آنقدر به بلوغ رسیده و محافظه‏کار شده است که به سمت هیچ روش انقلابی و خشونت‏آمیزی نمی‏رود؟

✅تا الآن که اکثریت قاطع مردم با خشونت مخالفت کرده‏اند، اما اگر روند اصلاح نشود ممکن است به جمله معروف آقای کیارستمی برسیم که یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‏پایان است. ممکن است بگویند دیگر این وضعیت را تحمل نمی‏کنیم و برای ما تفاوت نمی کند که چه وضعیتی پیش می آید.

?اگر شرایط بدتر و بدتر شود و حتی فروپاشی اقتصادی رخ دهد، باز ترجیح شما تحمل شرایط است؟

✅اگر به شما بگویند بین سوریه و ونزوئلا یکی را برای زندگی انتخاب کن، قطعا ترجیح می‏دهید به ونزوئلا بروید. سوریه دیگر کشور نیست. لیبی هم دیگر کشور نیست. یک طرفش برده‏ می فروشند و آن‏طرفش سوپرمدرنند. یک طرف داعش حاکم است و یک طرف لیبرال‏ها. نظام خان‏خانی حاکم است. ولی ونزوئلا هنوز یک کشور است اگرچه اقتصاد آن فروپاشیده. بنابراین ایران ونزوئلا بشود، خیلی بد است. خیلی بد است یک گونی پول نقد ببریم و یک قالب کره بگیریم، اما می توان کره نخورد و بازهم زندگی کرد. اما در بخش های بزرگی از سوریه زندگی تا حدود زیادی منتفی شده است. کسی که به خیابان می‏رود نمی‏داند خودرویی این سمت خیابان منفجر می‏شود یا آن سمت آن

?بله، شرایط ونزوئلا قابل زندگی‏تر است...

✅قابل قیاس نیست. هرکسی که می‏گوید سوریه بهتر است مدت کوتاهی برود آنجا و زندگی کند. نمی‏روند حتی حالا که حکومت داعش فروپاشیده است. به نظر من مردم در اعتراضات دی‏ماه در مجموع هوشمندانه عمل کردند. اکثریت جامعه با تظاهرکنندگان همدلی داشتند اما به اجتماعات نپیوستند. درصد کمی از آنها نگران بازداشت و پیامدهای آن مانند سال ۸۸ بودند. البته نگران بودند اما نگرانی اصلی آنها این بود که نکند با گسترش تظاهرات وضعیت مهین بی‏ثبات شود و خارجی ها دخالت کنند و مانند کشورهای منطقه شویم. فرض کنید تظاهرات یک ماه طول می‏کشید، به‏احتمال‏زیاد آمریکا منطقه پروازممنوع اعلام می‏کرد و این یعنی گسترش درگیری های خشونت بار. پس ‏از تظاهرات وزیر خارجه فرانسه سفر خود به ایران را لغو کرد. اگر اجتماعات اعتراضی ادامه پیدا می‏کرد، احتمالا به ایران نمی‏آمد. چون می‏گفتند سیستم سست شده است و ترجیح آنها بین بودونبود نظام معلوم نیست. ما در چنین فضایی زندگی می‏کنیم که خواسته و ناخواسته خارجی‏ها خارج از اراده ما دخالت می‏کنند اگر شرایط را به سود خود ببینند.

ببینید! ۴۰ سال است که روابط ایران و امریکا خصمانه است. اگر آن دولت روزی خدای ناکرده وارد این عرصه شود، حتی اگر با خفت مجبور به ترک ایران شود، پیش از آن تلفات و ضایعات گاه جبران ناپذیری به میهن و ساکنانش وارود می کند. شنیدم در اواخر جنگ ویتنام به کیسینجر گفته بودند شما هنوز نفهمیده اید که شکست خورده اید؟ گفته بود مدتهاست که این را فهمیده ایم. پرسیده بودند پس چرا جنگ را تمام نمی کنید؟گفته بود تا دنیا بداند کشوری که مقابل آمریکا می‏ایستد چه بر سرش می آید تا هوس ویتنام شدن نکند. می‏دانستند که شکست‏خورده‏اند اما می‏خواستند ویتنام نابود شود تا دیگران بدانند هزینه سرشاخ شدن با امریکا چقدر است. برخی تصور می‏کنند که دولتهای دموکراتیک غربی در روابط بین المللی مانند مناسبات داخلی کم و بیش به حقوق بشر پایبندند و از حدی جلوتر نمی‏آیند. در حالی که این‏طور نیست. آنها برای منافع خود مردم هم کیش خود را میلیونی می‏کشند، چه رسد به ما. حال که بعضی مقامات امریکایی علنا می‏گویند هرچه مسلمان‏ها بیشتر به جان یکدیگر بیافتند، به نفع ماست. عاقلانه است که در چنین شرایطی ما وارد چرخه خشونت شویم؟

صریحتر بگویم جامعه مدنی ما باید تصمیم بگیرد که آیا می‏خواهد وارد چرخه خشونت شود یا خیر؟ تا به حال قاطعانه گفته است، خیر. اما این پاسخ منفی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، نمی‏دانم. تمام تلاش ما این است که به آن نقطه نرسیم.

?شما استراتژی‏های فعالانه را مطرح کردید، استراتژی‏هایی که خواست جامعه مدنی هم هست. اما آیا نخبگان اصلاح‏طلب همچنین استراتژی‏هایی را قبول دارند؟

✅بدنه اصلاحات با این استراتژی‏ کاملا همراه است. سیاستمداران اصلاح طلب نیز به خواست مردم توجه دارند. اگر احساس کنند چیزی خواست بدنه است با آن همراهی می‏کنند. مانند مسئله حصر که وقتی دیدند شعار اصلاح طلبان رفع حصر است آنگاه کمیته تشکیل دادند و گفتند این کار را دنبال کنیم. من نگران آن بخش نیستم چون ارتباط رأس و بدنه به‏گونه‏ای است که اگر بدنه مطالبه‏ای داشته باشد، رأس چندان مقاومت نمی کند و در مقابل آن نمی ایستد. ممکن است پا به‏پای آن نیاید اما در مقابل آن‏هم نمی‏ایستد.

?اما بدنه استراتژی را تعیین نمی‏کند. این اصلاح‏طلبان هستند که باید استراتژی را تعیین کنند.

✅ابتدا باید بررسی کنیم که خود این کار درست است یا غلط. ببینید مشکلات اقتصادی کشور حل نمی‏شود، مگر با اتخاذ تصمیم‌ها و انجام جراحی‏های بزرگ. اگر اصلاحات گسترده صورت نگیرد اوضاع اقتصادی کشور بدتر می‌شود، بهتر نمی‏شود. اما راه‏حل مشکلات اقتصادی سیاسی است؛ رسیدن به وفاق و توافق در بالا و جلب رضایت و مشارکت در پایین. به یاد داشته باشیم علت اصلی پذیرش هم برجام و هم قطعنامه ۵۹۸ وضعیت اقتصادی میهن و مردم بود. یعنی اگر در اقتصاد کم نمی‏آوردیم، ماجرا ادامه پیدا می‏کرد.

ما باید به دنبال این باشیم که چه راه جدیدی می‏شود باز کرد که وضع مردم بهتر شود و راحت‏تر نفس بکشند. به نظر من بخش مهمی از جناح راست هم متوجه این مسئله شده است که دوران قلع‏وقمع گذشته است. امروز احمدی‏نژاد هم از انتخابات آزاد و مهندسی آن دم می‏زند. آنها هم فهمیده اند که فضا شکسته و تنها راه حل مسائل سیاسی و البته اصلاحی است. به هر حال ظرفیت‏هایی وجود دارد و ما باید بدنه را فعال کنیم. تا دو سال آینده هم ممکن است اتفاقات تازه ای رخ دهد. من به‏طورکلی روند امور را به نفع جامعه می بینم که البته با مخاطرات فراوانی همراه است.

?آقای احمدی‏نژاد نسبت به مجموعه شرایط کشور اعتراضاتی را مطرح کرده است. باوجوداینکه این شخص برای اصلاح‏طلبان شناخته‏شده است و در صداقت او شک و تردیدهایی وجود دارد، اما به نظر می‏رسد انتقاداتی که مطرح می‏کند، مشابه انتقادات اصلاح‏طلبان است. موضع و تحلیل اصلاح‏طلبان نسبت به این اقدامات احمدی‏نژاد چیست؟

✅هرکسی که بگوید انتخابات آزاد می‏خواهیم، با مهندسی انتخابات مخالفیم و قوه‌قضائیه باید غیرحزبی و سالم شود، حتما از آن استقبال می‏کنیم. چون شعار ما تبدیل معاند به مخالف و مخالف به موافق است. همین حالا اگر آقای مصباح هم بیاید و بگوید نجات کشور در انتخابات آزاد است، نامه می‏نویسم و از او تشکر می‏کنم. بنابراین، ما برای گسترش گفتمان اصلاح‏طلبی از هر که همراهی کند، استقبال می‏کنیم.

?در عملکرد احمدی‏نژاد صداقتی می‏بینید؟

✅باید به آقای احمدی‏نژاد بگوییم خوب است که به این شعارها رسیده‏اید، اما ما چند سؤال هم داریم. اول آنکه مهندسی انتخابات از چه زمانی شروع‏شده است؟ از سال ۹۴شروع‏شده یا پیش از آن‏هم وجود داشته است؟ شما کی متوجه آن شده‏اید؟ آیا در زمان ریاست بر دولت هم می‏دانستید و سکوت کرده بودید یا نمی‏دانستید و به‏تازگی آن را کشف کرده‏اید؟ اینها را باید برای مردم توضیح دهد. درست مانند توضیحاتی که ما باید درباره دهه ۶۰ بدهیم. این سؤال را ازاین‏جهت مطرح می‏کنم که ابعاد مسائل روشن شود.

او همچنین گفته است که انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری باید باطل شود. آقای احمدی نژاد باید توضیح دهد که در این صورت چرا نباید انتخابات خبرگان باطل شود؟ آیا در انتخابات خبرگان مهندسی انتخابات نشده بود؟ در خبرگان که مهندسی انتخابات بیشتر بود و تکلیف ۸۵ درصد کرسی‏ها از قبل مشخص شده بود. پس چرا نمی‏گوید مجلس خبرگان منحل شود؟ چرا در آنجا که اصولگراها با مهندسی انتخابات اکثریت را در اختیار گرفته اند، خواهان انحلال نشده است اما آنجا که اصولگراها شکست‏خورده‏اند، می‏گوید منحل شود؟

سوم اینکه چه کسی می‏تواند مجلس را منحل کند؟ خواست آقای احمدی‏نژاد غیرقانونی است. رئیس‏جمهور را می‏توان عزل کرد، هم مجلس می‏تواند و هم قوه‌قضائیه، اما مجلس را احدی نمی‏تواند منحل کند. یعنی تقاضای او اساسا غیرقانونی است.

در مورد قوه‌قضائیه هم همین‏طور است. ایشان می‏گوید حَکَم آقای بقایی را آقای شاهرودی بگذارید. فرق آقای شاهرودی با آقای صادق لاریجانی در چیست؟ مگر همه اتفاقاتی که در نیمه اول سال ۸۸ رخ داد در دوره ریاست آقای شاهرودی نبود و آقای مرتضوی در آن زمان ترکتازی نمی کرد؟ البته یک تفاوت دیده می شود؛ آقای شاهرودی تنها با اصلاح‏طلب‏ها برخورد می‏کرد و با آقای احمدی‏نژاد و همکارانش کار نداشت، ولی آقای صادق لاریجانی با هر دو برخورد می کند. احمدی نژاد باید توضیح بدهد که آیا در زمان آقای شاهرودی، قوه‌قضائیه بی‏طرف و سالم بود؟ چرا درمورد آن دوران حرف نمی‏زند؟ او می‏گوید آقای صادق لاریجانی عادل نیست و باید کنار برود. بسیار خوب! اما آیا سعید مرتضوی عادل بود که وقتی کنار گذاشته شد، به او پست داد؟ اگر واقعا سلامت قوه‌قضائیه مدنظر آقای احمدی نژاد است، همین حالا تکلیف خود را با مرتضوی روشن کند. او تا به حال حاضر نشده است که دست از حمایت از مرتضوی بردارد.

به هر حال من با نیت آقای احمدی‏نژاد کار ندارم و اینکه آیا واقعا دنبال انتخابات آزاد است یا نه، فقط می‏گویم او که این شعارها را می‏دهد، تکلیف خود و ما را با برخی از مسائل روشن کن تا بدانیم به شعارهای تازه خود باور دارد یا آنها را تنها برای نجات خود و اطرافیانش طرح می کند؟

?درباره خط قرمز اصلاح‏طلبی گفتید و تأکید کردید که خشونت خط قرمز اصلاح‏طلبی است. آیا مسائل دیگری مانند فساد، رانت، ماجرای ژن خوب و...خط قرمز اصلاح‏طلبی نیست؟ برخی از مردم معتقدند اصلاح‏طلبان هم کلوپ رفقا هستند و وقتی دوستان و همکارانشان اشتباهاتی انجام می‏دهند از سر رفاقت یا منفعت درباره آنها موضع‏گیری جدی نمی‏کنند. نظر شما چیست؟

✅من در نامه دوم به آقای مخملباف از ۱۲ «نه» نام‏برده‏ام که یکی از آنها فساد است. حتما فساد ازجمله مسائلی است که اصلاح‏طلب‏ها در مبارزه با آن هرگز نباید کوتاهی کنند و باید قاطع‏تر از همیشه با آن مقابله کنند. یکی از آنها هم همین فامیل گرایی، ژن برتر، فرزند سالاری و ...است. در این مسئله تردیدی نیست. ما در این فضای جدید امکان یافته ایم که با افراد محدود و معدود سروکار نداشته باشیم. اگر کسی نمی‏تواند در مقابل فرزند خود مقاومت کند، خود را کنار بکشد تا فرد دیگری جای او را بگیرد. آیه‏ نیامده است که حتما افراد خاصی باید وزیر و وکیل شوند.

از سوی دیگر توجه کنید که وقتی فضا باز و آزاد شود، بسیاری از افراد کارهایی که درحال‏حاضر انجام می‏دهند را دیگر انجام نخواهند داد. ببینید یکی بازجوهای من می گفت که پرونده مالی و اخلاقی تو سفید است. گفتم نظارتی که شما بر ما داشتید ما را سالم نگه داشت. به یاد داشته باشیم محور اصلی اصلاحات تغییر رفتار، مناسبات و قوانین است و تغییر آدم‏ها اصالت و گاه ضرورت ندارد. خیلی از افراد اگر فضا سالم شود مرتکب خطا نمی‏شوند و به رانت خواری رو نمی آورند. مانند رانندگی است. همان افرادی که در ایران بد رانندگی می‏کنند در یک کشور خارجی توسعه یافته خود را مجبور می بینند که درست رانندگی کنند.

راننده همان است اما در کشور توسعه یافته مجبور می‏شود ضوابط و قواعد رانندگی را به دقت را رعایت کند. اگر فضا دموکراتیک و باز و انتقادی باشد کمتر فرزندی چنین درخواستی می‏کند و می‏داند با سوءاستفاده از موقعیت پدر خود و پدرش باهم سقوط می‏کنند. خلاصه آنکه اصلاح‏طلبان باید تکلیف خود را با چند موضوع روشن کنند. یکی مبارزه با فقر و بی‏عدالتی در جامعه است. ما باید قاطع‏تر از همیشه و با برنامه‏های روشن‏تر از همیشه درباره این مسئله چاره‏اندیشی کنیم. دیگری فساد است. رانت و سوءاستفاده از موقعیت نیز باید محکوم شود به‏طوری‏که تبدیل به تابو شود که هیچ اصلاح‏طلبی جرئت نداشته باشد برای فرزندانش کاری در سیستم دولتی انجام دهد. یعنی احساس کند اگر این کار را انجام داد قبل از اینکه اصولگراها به او اعتراض کنند، خود اصلاح‏طلبان به او اعتراض می‏کنند.

?در حال حاضر هم این حساسیت در جامعه در شکل‏گرفته است.

✅این عالی است و به همین دلیل هم هست که تنها چند مورد بین این ‏همه اصلاح‏طلب دیده‏ می شود و البته همین‏ موارد هم باید به صفر برسد. حرف ما اصلاح‏طلب‏ها این نبود که چرا از کیک قدرت به ما کم داده‏اید و بیشتر بدهید. من از اصلاحات با تمام وجود دفاع می‏کنم برای ملت نه و نه برای اینکه رفقای من بر سرکار بیایند و رانتی به ما برسد. هدف ما اداره بهتر کشور است، و رفتار تک‏تک ما نیز باید به‏گونه‏ای باشد که جامعه احساس کند با جریانی روبه‏رو است که نه تنها پاک دست است، بلکه بر خود سخت هم می‏گیرد، به این دلیل که بسیاری از قشرها و شهروندان در تنگنا قرار دارند.

اینک خبر http://goo.gl/vqUBcZ

پنج شنبه, 17 اسفند 1396 ساعت 19:24

نامه به آقای رییس جمهور

به نام خدا

✅جناب آقای رییس جمهور
با سلام و ادب

مستحضرید که جمهوری اسلامی ایران به دلیل به رسمیت نشناختن رژیم اسراییل از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون از انجام مسابقه قهرمانان ایرانی با ورزشکاران اسراییلی جلوگیری کرده است، تا به این ترتیب پیام نامشروع بودن "رژیم صهیونیستی" را به گوش جهانیان برساند. اما حاضر نشدن ملی پوشان ما در مسابقات با ورزشکاران اسراییلی، با مخالفت مجامع بین المللی ورزشی مواجه شده است، به طوری که بعضا درصدد تحمیل ممنوعیت و محدودیت به این دسته از ورزشکاران و اخیرا به رشته های ورزشی مانند کشتی برآمده اند.

همچنین مستحضرید که ورزشکاران و مربیان آنها و نیز مدیران فدراسیونهای ورزشی ایران برای فرار از محرومیت های فردی و تیمی به دروغ روآورده‌اند، زیرا نمی خواهند دلیل مسابقه ندادن با ورزشکاران اسراییلی را به رسمیت نشناختن "رژیم صهیونیستی" اعلام کنند. به همین دلیل به بهانه‌هایی مانند بیماری ورزشکاران متوسل می‌شوند. در آخرین مورد ما با شکست عمدی نام‌آوری از کشورمان به رقیب خود روبرو شدیم از ترس آنکه مبادا با پیروزی دا آن مسابقه با ورزشکاری از اسراییل مواجه گردد. این ملی پوش جوان برای اینکه مسابقه ندادن با کشتی‌گیر اسراییلی باعث محرومیت همیشگی خودش و احتمالا جریمه سنگین برای کشتی ایران نشود، مسابقه خود را در اوج پیروزی به حریف روسی واگذار کرد.

✅جناب آقای روحانی

جمهوری اسلامی ایران نظام بین‌الملل را پذیرفته است و از اعضای سازمان ملل متحد به شمارمی‌رود و روسای جمهور ما در اجلاس سالانه سران آن سازمان سخنرانی می‌کنند. مهمتر آنکه قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، عضو آن باشیم یا نباشیم، برای همه اعضا یعنی تقریبا تمام کشورهای جهان، الزام آور است و پیامدهایش دامن ایران و ایرانیان را می‌گیرد. همچنان که نمونه‌ای از آن را در تحریم‌های کمرشکن بین‌المللی علیه خود تجربه کردیم و دیدیم که حتی کشورهای دوست ایران نیز ولو به اکراه تن به اجرای قطعنامه های مزبور دادند و فشارهای زیادی را متوجه میهن و مردم ما کردند.

جنابعالی بهتر از من می‌دانید که سازمان ملل اسراییل را به رسمیت می‌شناسد و ایران نمی‌تواند بدون مواجه شدن با محرومیتهای سنگین ورزشی از قواعد و هنجارهای بین‌المللی سرپیچی کند. شاید به همین دلیل ورزشکاران فلسطینی در مسابقات جهانی با حریفان اسراییلی خود روبرو می‌شوند و می‌کوشند با شکست دادن آنان برای خود و مردم خویش افتخار بیافرینند.

✅جناب آقای رئیس جمهور

سیاست کنونی جمهوری اسلامی در مسابقه ندادن ورزشکاران ایرانی با همتایان اسراییلی به دلایل گوناگون با بن‌بست مواجه شده است، اگر آن را شکست خورده ننامیم. زیرا ورزشکاران، مربیان، کادرفنی و نیز مسئولان فدراسیون‌ها مجبورند که هم دروغ بگویند و هم مدال و افتخار ازدست بدهند و هم ملت را اندوهگین کنند. پیام نامشروعیت "رژیم صهیونیستی" هم داده نمی‌شود زیرا علت مسابقه ندادن، بیماری و عدم آمادگی ملی پوش ما ذکر می‌شود. به‌دلایل فوق اغلب ورزشکاران، مربیان، مسئولان فدراسیون ها و نیز بسیاری از مقامات دولتی در جلسات خصوصی و اخیرا گاه علنی مسابقه ندادن با ورزشکاران اسراییلی را تصمیمی غیرقابل دفاع می‌خوانند و معتقدند جمهوری اسلامی می‌تواند مانند کشورهایی رفتار کند که موجودیت اسراییل را به رسمیت نمی‌شناسند و با آن رژیم رابطه سیاسی ندارند، ولی قهرمانانشان با ورزشکاران اسراییلی مسابقه می‌دهند. درعین حال در عرصه بین‌المللی از هر فرصتی برای افشای عملکرد توسعه طلبانه و ضدحقوق بشری صهیونیست‌ها استفاده می‌کنند.

✅برای حل مشکل پیشنهاد می‌شود دستور دهید سه نظرسنجی دقیق انجام شود. اگر نتایج نظرسنجی‌ها با آنچه در بالا آمد، یکی بود، در سیاست فعلی تجدیدنظر کنید، قبل از آنکه ورزشکاران و نیز تیم‌ها و رشته‌های ورزشی و حتی ورزش ایران با محرومیت‌های سنگین مواجه شوند.

۱. چند درصد از مردم با مسابقه ندادن با ورزشکاران اسراییلی به قیمت حذف قهرمانان و رشته‌های ورزشی ما موافقند و چند درصد معتقدند آنان باید شجاعانه با حریفان اسراییلی مواجه شوند و با شکست دادشان بر افتخارات خود و ورزش ایران بیفزایند و ملت را شاد کنند؟

۲. چند درصد از ورزشکاران بویژه ملی پوشان کشورمان در رشته‌های مختلف شیوه جاری را موفق می‌دانند و چند درصد آن را ناموفق ارزیابی می‌کنند؟

۳. چند درصد از مدیران کشور در چهل سال گذشته با هر گرایشی این روش را غلط و ناکام می‌خوانند و چند درصد به تداوم آن رای می‌دهند؟

✅رئیس جمهور می‌تواند نتایج نظرسنجی‌ها را به شورای عالی امنیت ملی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دهد تا یکی از آن دو نهاد (ترجیحا مجمع) پس از بررسی همه جانبه موضوع و با توجه به افکار عمومی در این‌باره تصمیم بگیرد.

مزید توفیقات جنابعالی را از درگاه خداوند رحمان خواستار است.

سید مصطفی تاجزاده
۱۴ اسفند ۱۳۹۶

شنبه, 28 بهمن 1396 ساعت 21:26

انتخابات آزاد مادر همه آزادی هاست

انتخابات آزاد مادر همه آزادی هاست

نظام جمهوری اسلامی ایران به علت برخی سیاست‌های غلط حاکمیت و دولت با انواع اعتراض‌ها روبه‌رو بوده است، نمونه‌های اخیر آن اعتراض دی‌ماه 96 بود. درگیری‌ها نشان داد که شعارهای مردم معترض‌، تنها مختص به دولت نبود و صرفا‌ با عنوان اعتراض به گرانی‌ها مطرح نشد‌. نارضایتی مردم ناشی از مشکلات دیگر هم بود‌؛ مشکلاتی که بوی بی‌اعتمادی مردم از نهادهای مختلف را می‌داد و مخالفت با آن، اصل نظام جمهوری اسلامی و فرمانروایی را نشانه رفته بود. اعتراض مدنی برخی از دختران علیه حجاب نیز زیر‌مجموعه همان اعتراض‌های مردمی بوده که همچنان نیز ادامه‌دار است. هر دوی این نوع اعتراض‌ها نیاز به پاسخ منطقی و درست از جانب مسوولان دارد. مصطفی تاجزاده، یکی از جنجالی‌ترین شخصیت‌های سیاسی اصلاح‌طلب است که با وجود آنکه شجاعتش هزینه‌های زیادی برایش به بار آورده؛ اما برخلاف برخی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب که دست از حمایت از معترضان برداشتند، بر حق اعتراض برای مردم همواره تاکید می‌کند هر چند معتقد است که اگر این اعتراض‌ها آرام و بدون خشونت باشد، می‌تواند حکومت را قانع کند چرا که تنها راه نجات ایران‌، گفت‌وگوهای ایرانی ایرانی است. او یکی از کسانی است که با حجاب اجباری مخالف است، به اعتقاد او نسل جوان خودش باید برای سبک زندگی‌اش تصمیم بگیرد. «تاجزاده» در مصاحبه‌ای که با «جهان صنعت» داشت ضمن بررسی وضعیت حال و آینده اصلاح‌طلبان به آسیب‌شناسی نیز می‌پردازد.‌ 

?پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس امیدهای زیادی را برانگیخت اما اصلاح‌طلبان پیروز نتوانستند کارنامه قابل قبولی داشته باشند چرا هیچ یک از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان در اداره کمیسیون‌های مجلس نتوانستند تاثیرگذار باشند، این امر چگونه تعبیر می‌شود؟
✅ ما درباره انتخاباتی که با نظارت استصوابی برگزار می‌شود سه گزینه پیش رو داریم؛ اول اینکه شرکت نکنیم دوم آنکه فقط از معدود نامزدهایی که می‌توانند از حقوق ملت دفاع کنند و خود مرعوب شورای نگهبان نیستند و دغدغه تایید صلاحیت دوره بعد ندارند حمایت کنیم، سوم هم آنکه فهرست کاملی بدهیم اگر چه آنها نامزدهای اولیه و اصلی ما نیستند. ما تاکنون راه سوم را پیموده‌ایم به دلیل آنکه منافعش بیشتر از زیان‌هایش است‌؛ اگر چنانچه با مشکلاتی مواجه می‌شویم. راه اول، عدم شرکت به معنای آن است که ما همه نهادهای انتخاباتی را در اختیار دولت پنهان قرار دهیم و آنها با تمرکز مطلق قدرت و با بی‌کفایتی و فسادپروری ایران را به نقطه بدون بازگشت برسانند و در خارج گرفتار تحریم‌های کمرشکن کنند و سایه شوم جنگ را بر سر کشور به پرواز درآورند و در داخل نیز چنان فضا را ببندند و بر تورم و گرانی و رکود بیفزایند تا جامعه جز انفجار انتخاب دیگری نداشته باشد و راه هر گونه اصلاح درونی بسته شود در واقع تکرار همان مسیری که در قبل از پیروزی انقلاب پیموده شد. ما با این وضع مخالفیم و معتقدیم اصلاحات ولو اندک و تدریجی به نفع ایران و ایرانی است تا اینکه به انفجاری برسیم که به هیچ وجه فرجام آن معلوم نیست.
راه دوم اینکه دادن فهرست حداقلی، تقریبا همان مشکل اول را دارد اگرچه به آن اندازه مخرب نیست زیرا حضور حتی چند نماینده آزاده می‌تواند حکومت را از انجام برخوردهای غلط از جمله سرکوب خشن هرگونه صدای اعتراضی باز دارد اما در مجموع با واگذار کردن حکومت به دلواپسان و به ویژه جناح افراطی ضد برجام، جنگ‌طلب و کاسب تحریم کشور را به پرتگاه مهیبی هدایت کند.
ما از بین نامزدهایی که تایید صلاحیت می‌شوند کسانی را که به نسبت شایسته‌تر هستند تشخیص می‌دهیم و انتخاب می‌کنیم اما در عین حال نباید هیچ‌وجه به این مساله بسنده کنیم بلکه بکوشیم به سمت بازکردن دایره انتخابات نه فقط برای نامزدی اصلی اصلاح‌طلبان بلکه برای همه ایران‌دوستانی که به استقلال و یکپارچگی سرزمین وفا‌دارند و به حاکمیت قانون و نفی خشونت معتقدند. لذا راه برای حضور مشارکت آنان در انتخابات باید باز شود تا مجلسی ملی مانند مجلس اول پس از انقلاب شکل گیرد در این صورت چاره‌ای نداریم جز اینکه به مردم توضیح دهیم که این انتخاب به ما تحمیل شده اما امیدواریم با حضور در حکومت اولا از فروپاشی صریح که می‌تواند منجر به فروپاشی ایران شود جلوگیری کنیم، ثانیا فضا را باز‌تر کنیم و با رفع تحریم‌ها و دور کردن سایه جنگ از آسمان میهن امکان بهبود شرایط را فراهم کنیم اگر‌چه می‌دانیم مردم در تنگنای زیادی هستند و علاوه برآن از فسادها و تبعیض‌ها و بودجه‌های گزافی که در داخل و خارج از ایران هزینه می‌شود ناراضی و معترض هستند.

?وقتی به دولت پنهان اشاره می‌شود بلافاصله این نکته به نظر می‌رسد که دولت پنهان قوی‌تر و البته غیرمسوولانه‌تر از نهادهای آشکار است. چگونه می‌توان این دولت پنهان را وارد به پذیرش مسوولیت و رفتار متعهدانه کرد؟ از آن مهم‌تر چگونه می‌توان افکار عمومی را در مورد این دولت پنهان و رفتار غیرمسوولانه آن آگاه کرد؟

✅ خوشبختانه افکار عمومی از تلاش‌های دولت پنهان آگاه است و هر وقت ما از آن صحبت می‌کنیم کاملا متوجه می‌شود که ما به چه بخش‌ها و چه جریانی اشاره می‌کنیم. بزرگترین راه مقابل با آن هم شفافیت است مثل کارهای خلاف در بخش اقتصادی وقتی که بازار سیاه در کار باشد می‌توانند سوءاستفاده بزرگ اقتصادی کنند ما هم باید تلاش کنیم تا جایی که ممکن است در مقابل بازار سیاه، سیاست بازار مناسب و شفاف داشته باشیم و هرکسی متناسب با اختیاراتش پاسخگو باشد. به این ترتیب امکان مداخله دولت پنهان در امور را به خصوص با این حساسیتی که افکار عمومی پیدا کرده، به حداقل برسانیم. واقعا مایه مباهات است که آنقدر مردم با وجود تنگناها به طور جدی به عرصه سرنوشت عمومی، نحوه اداره کشور، نحوه هزینه کردن درآمد‌های کشور و جلوگیری از هزینه‌های نامتعارف که به زیان منافع ملی است، توجه دارند.

?چهره‌های اصلاح‌طلب مجلس در انعکاس خواسته‌های مردم نیز چندان جسورانه عمل نکردند چنان که حملات جناح محافظه‌کار به خواست‌های شهروندان و محدود کردن آزادی‌های مدنی همچنان ادامه دارد‌. آیا اصلاح‌طلبان پارلمان در حال فاصله گرفتن از بدنه رای‌دهنده مردم هستند؟

✅ عملکرد نمایندگان فراکسیون امید یکسان نیست برخی از آنها شجاعانه به دفاع از حقوق ملت پرداختند و قابل تقدیرند عده‌ای سکوت مطلق کردند که قابل سرزنش هستند، دسته سوم خود را متعهد به دفاع از حقوق ملت و مقابله با تک‌صدایی می‌دانند اما تاجایی که موجب نگرانی شورای نگهبان و دولت پنهان نشود تا صلاحیت آنان در انتخابات دور بعد رد نگردد. ما باید دقیقا این نمایندگان را شناسایی کنیم و هرکسی را که در دفاع از حقوق آزادی‌های ملت لکنت داشت‌ یا سکوت مطلق کرد بشناسیم و درباره آنان در انتخابات بعدی تصمیم درست اتخاذ کنیم.

?یکی از وعده‌های روحانی در زمان انتخابات رفع حصر بوده چقدر در این خصوص گشایش صورت گرفته است‌؟ آیا روحانی در باز شدن فضا نقش داشته یا بخشی از مطالبات فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس به نتیجه رسیده است؟ 

✅ من‌در مجموع به باز شدن فضای سیاسی کشور و رفع حصر امیدوارم و به ویژه شاهد گام‌هایی هستم اگر چه محدود اما نوید‌دهنده آینده‌ای خوب از رفع حصر. در این‌ زمینه هم دولت‌ روحانی و شخص او کوشیده و هم فراکسیون امید تلاش‌های خوبی صورت داده است. به صورت دقیق‌تر اگر بخواهم بگویم‌ وضعیت آقای کروبی و تسهیلاتی که برای وی قائل شده‌اند در مجموع خیلی بهتر از آن امکاناتی است که به مهندس موسوی و خانم رهنورد داده‌اند. امیدواریم هر چه سریع‌تر مهندس موسوی و خانم رهنورد نیز مشمول این تسهیلات واقع شوند و ما با سرعت بیشتری به سمت گشایش‌های بیشتر حرکت کنیم و شاهد رفع حصر در سال آتی باشیم.

?کابینه دوم روحانی، اعتراض‌های بسیاری از افراد را برانگیخت گفته می‌شود که در مورد این کابینه رییس‌جمهور از مقامات ارشدتر حرف‌شنوی داشته است آیا این کابینه به صورت دستوری بسته شد، آیا اعتراض‌هایی که در این باره صورت گرفته صحیح است؟

✅ تا آنجا که می‌دانم افراد خاصی در کابینه به آقای روحانی تحمیل نشدند اما رییس‌جمهور از انتخاب بسیاری از همکارانی که گزینه اولش بودند محروم‌ شد بنابراین نقشی که دیگران در بستن کابینه داشتند سلبی بود و نه ایجابی. یعنی اینکه چه کسانی نباید عضو کابینه شوند نه اینکه کدام افراد حتما باید سمت بپذیرند.

?آیا اعمال نظر و نفوذ سلبی که نمونه‌های آن در تعیین صلاحیت نامزادان از سوی شورای نگهبان مشاهده شده و صورت دیگری از آن در منع ورود آقای نیکنام به شورای شهر یزد دیده می‌شود ماهیت و روایی انتخاب‌ها را چه در مورد کابینه و چه در مورد سایر نهادهای انتخابی زیر سوال نمی‌برد؟ آیا مردم حق ندارند از این موضوع ناراحت باشند؟

✅ تا جایی که من می‌دانم کسی به رییس‌جمهور تحمیل نشده است اما بسیاری از کسانی که او ترجیح می‌داده به عنوان همکار درجه اول به عنوان وزیر یا معاون انتخاب کند از آنها منع شده که این نیز سازگاری با نص قانون ندارد.
رد صلاحیت خانم مینو خالقی در مجلس و سپندا نیکنام در شورای شهرنیز کاملا دهن‌کجی به رای مردم است و موجب ناراحتی و نارضایتی رای‌دهندگان می‌شود و به‌طور جدی در نگاه آنها به سیستم انتخابات، شورای نگهبان و کل جمهوری اسلامی تاثیر می‌گذارد. باید به شدت پرهیز کنیم که نسل به خصوص جوان را به سازوکارهایی که درقانون پیش‌بینی شده بدبین کنیم بلکه این سازوکارها باید آرامبخش باشد نه در جهت تقابل با رای مردم.

?اخیرا بسیاری از شهروندان درباره تنها گذاشتن یا روی گرداندن از روحانی صحبت کرده‌اند. آنان در فضای مجازی از عباراتی نظیر پشیمانی، پس گرفتن رای و خروج از اردوگاه اصلاح‌طلبان استفاده کرده‌اند. علاوه براین عبارت عبور از روحانی نیز مطرح شد. چه چیزی رای‌دهندگان را از روحانی پشیمان کرد و آنان را به فکر پس گرفتن رای از روحانی انداخت؟

✅ در دنیای امروز که اوضاع اقتصادی در مجموع نابسامان است و مردم امنیت شغلی باثباتی ندارند و البته به دلیل توسعه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و آگاهی از سوءاستفاده‌ها و مفاسد حکومتی ریزش آرای منتخبان مردم بعد از مدت کوتاهی امری طبیعی تلقی می‌شود حتی در کشورهای دموکراتیک مانند فرانسه و آمریکا نیز شاهد آن هستیم‌ که منتخبان بعد از مدت کمی بخشی از محبوبیت خود را ازدست می‌دهند.
اینکه در فرصت باقی مانده بتوانند اعتماد رای‌دهندگان به خود را جلب کنند یا آرایشان متوجه رقبایشان خواهد شد بسته به عملکرد خودشان و نیز شرایط اقتصادی کشور دارد. در ایران نیز همین قاعده جاری است. به هرحال بخشی از مردم‌که به آقای روحانی رای داده‌اند ناراضی هستند البته نه به آن معنا که به سمت آقای رییسی یا نامزد دیگری از دلواپسان گرایش پیدا کرده ولی انتظارشان از دولت بیشتر بوده است. امیدوارم عملکرد دولت و مجلس و شورای شهر در دوسال آینده بهانه‌ای باشد که بتوانند باردیگر مورد اعتماد دست‌کم ایرانیان که بار قبل به آنها رای داده‌اند باشند. به هرحال همه ما پذیرفته‌ایم که مردم صاحب کشورند و سیاستمداران همه مستاجر و دیر یا زود باید صحنه را ترک کنند و همه باید به انتخاب مردم هرچه و هرکه باشد احترام بگذاریم‌ و به آن تمکین کنیم.
به هر حال موج بزرگی ایجاد شده که گویی دکتر روحانی از وعده‌های خود عدول و پیمان‌های خودش را فراموش کرده و حاضر نیست در جهت تحقق آنها گام‌های بزرگی بردارد اما من چنین تحلیلی ندارم و فکر می‌کنم او همچنان برسر پیمانش هست. هرچند ممکن است برخی از روش‌ها و انتصاب‌هایش را نپسندم و شاید بهتر می‌توانست عمل کند اما خود ایشان تصور می‌کند با این روش می‌تواند به وعده‌هایی که به مردم داده جامه عمل بپوشاند.

?ریشه اعتراض‌های اخیر چه بوده است؟ در این اعتراض‌ها مضمون برخی شعارها عبور از روحانی و برخی شعارها علیه اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران به صورت توامان یا علیه نظام بوده است. آیا چنان که گفته می‌شود شعارها و شعاردهندگان از خارج وارد ایران شده‌اند؟ در غیر اینصورت آیا میان نظام و مردم جدایی افتاده است؟

✅ ریشه اعتراض‌های اخیر در درجه اول اقتصادی است که با اعتراض به فساد و تبعیض و تنگ‌نظری همراه شده است به این معنا که مردم عموما بر این‌ باورند که با وجود مشکلات موجود، درآمدهای کشور درجای صحیح مصرف شود و دولت از هزینه‌های بیجا در داخل و خارج از ایران جلوگیری کند. در آن صورت می‌توانیم شاهد رونق اقتصادی و بهبود معیشت مردم باشیم تا هم از بیکاری کاسته شود و هم همچنان گرانی و تورم مهار شود. به اضافه اینکه با شکوفا شدن بخش‌های تولیدی و خدماتی و... رشد اقتصادی میهن سرعت بیشتری گیرد.
اما منحصر کردن‌ همه اعتراض‌ها به امور اقتصادی نادرست است. مردم فقط شعار علیه روحانی و دولت ندادند بلکه سراغ کانون‌های دیگر قدرت نیز رفتند. در اینکه تظاهر‌کنندگان همه ایرانی بودند و فرزندان خود ما تردیدی نیست و پرت و پلاهایی از این قبیل که از خارج وارد شدند نزد عموم مردم پذیرفته نیست و یادآور اتهامات شاه است که به تظاهرکنندگان مخالف خود می‌زد‌ اما در اینکه در خارج کوشیدند تفسیرهای خاص خود را از اعتراض‌های بخش‌هایی از مردم ایران ارائه دهند نیز تردیدی نیست. علت آن است که به این وسیله می‌خواستند زمینه را برای سست و بی‌ثبات نشان دادن جمهوری اسلامی به جهانیان آماده کنند و از این طریق اروپا را نیز همراه با آمریکا و به خروج از برجام قانع کنند؛ امری که البته در تحقق آن شکست خوردند. به هر حال باید دو مسیله را از هم جدا کنیم؛ اول اینکه همچنان که نفس اعتراض‌های بحق مردم را از خشونت‌طلبی عده‌ای معدود تفکیک کرده‌ایم باید بین‌ تظاهرکنندگان که جوانان سرخورده و معترض و ناراضی‌اند‌ با سوءاستفاده بیگانگان از تفسیرهای دلبخواهی که از این‌تظاهرات دارند تمایز قائل شویم.
مردم‌ ما در مجموع نشان دادند شرایط سخت را می‌توانند و حاضرند تحمل کنند به شرط آنکه احساس کنند حکومت پابه‌پای آنها در فکر حل مشکلات است و به خصوص قصد لجبازی با رای و انتخاب و پیام آنان را ندارد؛ امری که متاسفانه در موارد متعدد نقل شده و بسیاری از هموطنان‌مان احساس کردند به هر که و هر چه رای می‌دهند، در عین حال دولت موازی یا پنهان می‌کوشد علیه رای آنان قیام‌ کند.

?در اعتراض‌های اخیر مردمی ابتدا فعالان سیاسی دو جریان اصلی کشور به حمایت از صدای مردم بلند شدند اما وقتی اعتراض‌ها گسترده‌تر شد بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب از حمایت مردم دست کشیدند و گوش‌شان را بستند. چنان که به درخواست‌های مصاحبه هم پاسخ رد می‌دادند آیا تنها گذاشتن مردم از جانب فعالان اصلاح‌طلب ترس و نگرانی برای منافع شخصی شان بوده است؟ آیا وقتی اعتراض‌ها در مقابله با نیروهای امنیتی قرار می‌گیرد باید سرکوب شود؟ 

✅ اگر دو مساله را از هم‌ تفکیک کنیم پاسخ پرسش شما روشن‌تر می‌‌شود؛ یکی حق اعتراض مردم است که ما تحت هر شرایطی آن را به رسمیت شناخته‌ایم و بالاتر از حق اعتراض و حق انتخاب آنان نه فقط در مورد خدمتگزاران خود در ارکان مختلف قدرت بلکه حتی در مورد اصل نظام سیاسی. رهبر فقید انقلاب به ما آموخت که هر نسلی خود باید نظامی که می‌پسندد را انتخاب کند چه رسد به کارگزارانش بنابراین ما بر این‌حق حتی در جایی که مردم انتخابی جز اصلاح‌طلبان‌دارند تمکین داریم و به آن احترام می‌گذاریم.
اما اینکه از حضور خودداری کردیم علت آن است که این تظاهرات نه رهبر داشت و نه سازماندهی و نه شعار واحد و از طرفی متاسفانه تلاش می‌شد از همان ابتدا به خشونت کشیده شود و مطالبه واحدی را نیز عرضه نمی‌داشت زیرا شرایط کشور طوری نیست که بتوان با شعارهای ساختارشکنانه آن هم با کاربرد روش‌های خشن به نتیجه مطلوب رسید. این همان چیزی است که من به سوریه‌ای نشدن تعبیر کردم یعنی از یک طرف مانع آن شویم که حکومت، مخالفان را سرکوب کند و فضای بگیروببند در رسانه‌ها و احزاب به وجود آورد و از سوی دیگر مردم را به اعتراضات آرام و بدون خشونت دعوت کنیم تا حکومت را قانع کنند و خود نیز بر این خط پافشارند که تنها راه نجات ایران، گفت‌وگوهای ایرانی- ایرانی است قبل از آنکه کشور گرفتار چرخه شوم سرکوب از یک طرف و اعمال خشونت از سوی دیگر شود.
به سوریه نگاه کنید اگر پیشنهاد من و امثال من مورد توجه قرار می‌گرفت شش سال پیش گفت‌وگوهای سوری- سوری در خود دمشق می‌توانست آغاز شود بدون آنکه پای خارجی‌ها به میان آید و بدون آنکه با صدها کشته و مجروح و میلیون‌ها آواره و نابودی زیرساخت‌هایش روبه‌رو شود. امروز پس از شش سال همان پیشنهاد در حال عملی شدن است اما پس از ضایعات و تلفات بسیار سنگین و کمرشکن. پیشنهاد من آن است که گفت‌وگوی ایرانی- ایرانی را در تهران آغاز کنیم قبل از آنکه مردم به رودررویی با یکدیگر کشیده شوند و پای خارجیان به میان آید و ایران از دست برود. در این صورت می‌توانیم از تجربه گذشتگان و کشورهای دیگر بهره بریم.

?پیش از این و با مولفه‌ها و کارکردهایی نظیر آنچه جنابعالی می‌فرمایید آقای سید‌محمد خاتمی گفت‌وگوهای آشتی ملی را مطرح کرده بود. شاید خاطرتان باشد که در مورد پیشنهاد برگزاری گفت‌وگوی آشتی ملی جناح مقابل چه واکنش منفی و قهر‌آمیزی نشان داد. اکنون و با آن سابقه آیا طرح برقراری گفت‌وگوی ایرانی- ایرانی پیشنهاد واقع‌بینانه‌ای است؟

✅ گفت‌وگوی ایرانی- ایرانی پیشنهاد معقول و منطقی است و بسیاری از اصولگرایان هم به آن رسیده‌اند به ویژه آنکه در حوادث قبل و بعد از اعتراضات دی‌ماه 88 شرایط کشور تغییر یافته و امروز گوش شنواتری برای انتقادها و پیشنهادها و همکاری وجود دارد.
سخن من این است که قبل از اینکه دچار آشفتگی شویم و قبل از دخالت خارجی و بدون آینکه نیاز باشد در کشور خارجی به گفت‌وگو بپردازیم‌، در کشور و جامعه خودمان مخالف و موافق بتوانند گفت‌وگو کنند و برای مشکلات کشور راه‌حل‌هایی را پیدا کنند. من خوشبین هستم ان‌شاءالله این اتفاق بیفتد و تمام تلاش‌مان این است که هرچه سریع‌تر این رخ بدهد چرا که امروز همه قبول دارند مشکلات کشور آنقدر‌ گسترده است که فقط با استفاده از همه ظرفیت‌ها و امکانات مادی و معنوی و فکری و دانش و تجربه همه ایرانیان از پس این مشکل برمی‌آییم.

?چشم‌انداز همکاری مردم با نهادهای نظام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا انتخابات دوره بعدی مجلس شورای اسلامی همچنان با حضور گسترده مردم انجام خواهد شد؟ دستگیری‌های اخیر و آنچه به سرکوب گسترده فعالان سیاسی کشور موسوم شده چه تاثیری در آینده سیاسی جامعه ایران خواهد گذاشت؟ 

✅ بدون شک تظاهرات اخیر معترضان پیامدهای گسترده‌ای در سپهر سیاست ایران خواهد داشت. امیدوارم جهت‌گیری اصلی آن به سمت باز شدن فضا باشد نه بسته کردن آن خوشبختانه شواهد حاکی از آن است که دولت پنهان با استفاده از تجربیات سال88 بنا ندارد خطاهای آن دوره را تکرار کند. در مورد حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس باید بگویم هنوز دو سال فرصت هست و ممکن است در این میان تحولات زیادی اتفاق بیفتد که انسان نتواند با قاطعیت بگوید اکثر مردم چه تصمیمی خواهند گرفت اما من تصور می‌کنم اگر اصلاح‌طلبان فعال‌تر از گذشته و با برطرف کردن ضعف‌ها و انتقادهایی که به آنها وارد است و با تلاش بیشتر در میدان حاضر شوند می‌توانند حرف اول را بزنند به خصوص اینکه نسل جوان احساس کند اصلاح‌طلبان همچنان منافع ملت و سربلندی ایران و ایرانیان سرلوحه کارشان است و حاضرند در این جهت فداکاری و هزینه کنند و با کمترین چشمداشتی در جهت تحقق این آرمان بکوشند. امیدوارم اصلاح‌طلبان بسیج شوند و با شعار انتخابات آزاد که مادر همه آزادی‌ها در ایران است راه را برای حضور همه ایرانیان با هر گرایش فکری و سیاسی و با هر علاقه و منافعی باز کنند تا ایران بتواند از دانش و تجربه و استعداد و امکانات همه فرزندان خود بهره‌مند شود و فردایی بهتر برای میهن رقم خورد.

?درباره ضرورت برگزاری انتخابات آزاد صحبت کردید. با توجه به جایگاه قانون شورای نگهبان و حمایت‌هایی که از این نهاد از سوی مقامات ارشد می‌شود، اصولا برگزاری انتخابات آزاد با مولفه‌هایی که جنابعالی درباره آن صحبت می‌کنید، چه شانسی دارد؟ در این صورت برگزاری انتخابات با شیوه و رویکردهای فعلی چه تاثیری دارد؟

✅ از برپایی انتخاب آزاد ناامید نیستم. علتش هم این است که حوادثی که در دی‌ماه رخ داد شرایط و آرایش نیروهای سیاسی و جهت‌گیری‌های سیاسی را در جامعه تا حدود زیادی تغییر داد و فرصت‌های جدیدی برای ما ایجاد کرد تا فشارهایی بیاوریم تا کسانی از موقعیت خود، برای حذف رقبا سوءاستفاده نکنند. حرف من این است که باید انتخابات آزاد برگزار شود. اگر نشود سیستم با مشکلات بسیار جدی مواجه خواهد شد و می‌تواند بی‌ثباتی آن را تهدید می‌کند. امروز به عنوان یک ضرورت برای حفظ نظم و ثبات سیاسی چاره‌ای نداریم جز آنکه به سمت انتخابات آزاد پیش برویم و امیدواریم همه به این ضرورت رسیده باشند چرا‌که اگر خدایی نکرده به نقطه نهایی نرسیم فضای کشور به‌گونه‌ای است که ما به صورت فعال اعلام کنیم در انتخابات شرکت نمی‌کنیم و از این طرف به جناح رقیب فشار بیاوریم تا دست از قانون‌شکنی بردارد.

?علت کشف حجاب برخی از دختران را در چه می‌بینید؟ این اعتراض در پاسخ به چه موضوعی است؟ 

✅ در مورد حجاب باید دو مساله را از هم جدا کنیم. اعتقاد دارم که طبق آنچه فقها می‌گویند حجاب واجب است اما این وجوب فردی است نه حکومتی و باید مساله واجب بودن را از اجبار حکومتی جدا کنیم. آنچه از آن دفاع می‌کنم وجوب فردی است و آنچه با آن مخالفم اجبار حکومتی است نه از منظر فقهی که تخصص و صلاحیت آن را ندارم و نمی‌توانم در این زمینه نظر دهم بلکه از منظر سیاسی و جامعه‌شناختی و آنچه در جامعه ما عمل شده. 
هر دولتی که به زور وارد شده چه در جهت بی‌حجاب کردن جامعه و چه عکس آن در جهت با‌حجاب کردن جامعه لذا هر دو سیاست شکست خورده است و بهتر است اجازه دهیم عیسی به دین خود و موسی به دین خود باشد. در این صورت مطمئن هستم ارزش‌های اسلامی گسترش پیدا خواهد کرد کمااینکه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا شاهد رشد آن هستیم و فقط در ایران است که با وجود 40 شبکه‌‌ رادیویی و تلویزیونی تمام تریبون‌های دیگر برای گسترش حجاب بسیج شدند اما روز‌به‌روز عقب می‌رویم بنابراین من فکر می‌کنم حق نسل جوان ماست که برای سبک زندگی خود تصمیم بگیرد و همه باید به نحوه زندگی و سبک زندگی دیگری حتی وقتی که نمی‌پسندیم احترام بگذاریم تا جامعه‌ای اهل مدارا داشته باشیم و اجازه دهیم مومنین هم طبق ضوابط ایمانی خودشان زندگی کنند چرا‌که این به نفع همه است.

جمعه, 27 بهمن 1396 ساعت 14:10

آیا ما در دهه ۶۰ خشونت ورز بودیم؟

آیا ما در دهه ۶۰ خشونت ورز بودیم؟

✍?    سید_مصطفی_تاجزاده

✅یکی از رایج ترین اتهام های منتقدان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آن است که: «شما در دهه ۶۰ در شمار گروه های به ظاهر خودسر بودید که در مواجهه با مخالفان شیوه های غیرقانونی و خشونت بار بکار می بردید و ضمن برخورد با بدحجاب ها، تجمعات تشکل های رقیب را برهم می زدید. »

✅من البته حمایت جناح راست سازمان را از این جریان ها و روش ها نفی نمی کنم اما تاکیدم بر آن است که خود و دیگر اعضای جناح چپ سازمان با این شیوه مخالف بودیم و آن را به سود اشخاص و احزابی می دانستیم که مورد هجوم مثلا حزب اللهی ها قرار می گرفتند.

✅بهترین شاهد من در نفی « توجیه اعمال خشونت درباره مخالفان» بيانيه شماره ۵۰ سازمان است كه در تاريخ ۵ اسفند ۱۳۵۸ منتشر شد و در آن تصریح شده است که: «سخن ما با عناصر صادق و وفادار به انقلاب اسلامي است. جلوگيري از تظاهرات و راهپيمايي هاي گروه هاي مخالف امام نه تنها به نفع انقلاب و اسلام نيست بلكه نهايتا به سود گروه هاي انحرافي تمام خواهد شد.»

✅در اين بيانيه همچنين می خوانیم: «مردم صادقي كه صرفا به خاطر پاسداري ازدستاوردهاي خونبار انقلاب اسلامي و از بيم تسلط و حاكميت ضد انقلاب با گروه هاي فوق درگيري دارند بر روي افشاي موضع فرصت طلبانه اين جريانها از طريق بحث آزاد و گفت گو تكيه كرده و در صورت نقض قانون از طرف اين عناصر برخورد قاطعانه با اينان را بعهده دولت و ارگان هاي مسئول بگذارند.»

✅گفتني است جناح راست سازمان همصدا با ساير نيروهاي تندروي جامعه با اين بيانيه مخالفت کردند.

با هم متن اطلاعیه را بخوانیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

برخورد غیر مکتبی با جریانات انحرافی را محکوم می کنیم

در این شرایط حتی اگر عکس مرا پاره کردند کسی حق تعرض ندارد (امام خمینی)

✅انقلاب اسلامی و شکوهمند ما با موضع گیری علیه طواغیت و قدرتهای مسلط جهانی، بزرگترین ضربات شکننده را بر پیکر پوسیده و ضدخدایی ابرقدرتها زده است. تداوم انقلاب ما به دلیل ماهیت اسلامیش، احتضار و نابودی جهانخواران و تمامی نیروهایی که در داخل و خارج علیه قوانین و سنت های الهی مبارزه می کنند را به دنبال دارد. طبیعی است که انقلابی با این عظمت و با چنین دستاوردهایی، در معرض حسابشده ترین حملات و توطئه های ضد انقلاب قرار گیرد.

✅امپریالیسم جهانی، صهیونیسم بین الملل و نیروهای ریشه کن ناشده ضد انقلاب به منظور منحرف ساختن انقلاب اسلامی ما، روش های مختلفی را به کار گرفته اند. این شیوه ها عبارتند از:

✅1. پایین آوردن سطح تولید و در نتیجه فلج کردن اقتصاد و فعالیت های اقتصادی از طریق تشویق کارگران به اعتصاب در کارخانجات و مراکز تولیدی و ایجاد جو کاذب کمبود صنعتی، که نهایتاً زمینه های بدبینی و عدم اعتماد مردم را نسبت به ارگان های اجرایی فراهم می آورد.

✅2. گسترش شایعه و شعارهای با ظاهر فریبنده، ولی انحرافی در جهت تخریب و به انزوا کشاندن نیروهای اصیل و نهادهای انقلابی و در نتیجه تقویت جریانات انحرافی و نیروهای مخالف خط امام. برای نمونه اسناد افشا شده جاسوسخانه آمریکا نشان می دهد که شعار انحلال دادگاه های انقلاب، سپاه پاسدران و کمیته ها که از طرف گروه های چپ و چپ زده و لیبرال مطرح می شد، درست منطبق بر خواست امپریالیسم آمریکا بوده و اینگونه شعارها، از طریق جاسوسخانه و محافل صهیونیسم عناصر رژیم سابق تقویت می شده است.

✅3. تقویت مستقیم و غیر مستقیم نیروهای ضد انقلابی و ارتجاعی به منظور تضعیف حکومت مرکزی و رشد ضد انقلابی سرتاسر کشور از طریق برخورد مسلحانه این جریانات با نیروهای انقلاب و در نتیجه معوق گذاردن برنامه های عمرانی و طرح های انقلابی از طرف ارگان های انقلابی، برای نمونه می توان از حمایت و کمک سیاسی، اقتصادی و نظامی امپریالیست های غرب و شرق بر ضد انقلاب در کردستان و اغتشاشات چریک های فدایی خلق در گنبد و انفجار لوله های نفت جنوب را نام برد.

✅4. ایجاد هرج و مرج در سیستم اجتماعی از طریق تقویت و ایجاد شیوه های برخورد غیر اصولی و انحرافی با جریانات ایدئولوژیک- سیاسی منحرف در جامعه.

✅این عوامل انقلاب را از درون به انفجار کشانده، دریچه های نفوذ، رخنه و حاکمیت مجدد امپریالیسم را فراهم می آورد. تجربه تاریخی جنبش ها و انقلاب ها نشان می دهد که چگونه عوامل فوق الذکر، حرکت های مردمی (در شیلی حکومت آلنده، در ایران حکومت دکتر مصدق) را به انحراف کشانده و زمینه های حاکمیت استعمار و استبداد را فراهم آورده است.

پنج شنبه, 26 بهمن 1396 ساعت 09:51

تنها گزينه معقول حصر چيست؟

تنها گزينه معقول حصر چيست؟

✍?سید_مصطفی_تاجزاده

✅ امروز 25 بهمن ماه سال 96 هفت سال از روزي كه سه عزيزمان به حصر رفتند مي گذرد. سال 95 و پيش از به اتمام رسيدن دوران زندان، در مقاله‌اي با عنوان: «حصر در دهه 60» به ادعاهايي در اين زمينه پاسخ دادم. در ابتداي آن مقاله آمده بود: «آیا دهه اول پیروزی انقلاب دهه «حصر کردن منتقدان بدون محاکمه» و «آویزان کردن مخالفان با یک فرمان» بود؟ اگر آری، تفاوت انقلاب اسلامی با انقلاب اکتبر چیست و رهبر روحانی آن چه فرقی با رهبر بلشویک ها دارد؟ واگرنه، چرا خبرگزاری سپاه می نویسد: «پایه حصر منتقدان در همان دوران طلایی و با علم و اطلاع حضرت امام نهاده شد.»

✅ در پايان نيز مساله حصر رهبران جنبش سبز را با اين راه‌حل‌ها قابل حل دانسته و نوشتم: در مورد بازداشت خانگی عزیزانمان سه راه پیش پای رهبر است: اول تداوم حصر غیرقانونی. دوم برپایی محاکمه علنی و سوم پایان دادن به این محدودیت براساس راهبرد برد – برد، مانند آن چه در مورد آیت الله منتظری صورت گرفت.

✅ گزینه اول هزینه روزافزونی به رهبر و منصوبانش و در سطح کلی به جمهوری اسلامی و مردم تحمیل می کند و توجیهاتی از قبیل آن چه در «جوان» و «فارس» عرضه می شود، جز اثبات غیرقانونی بودن این اقدام و خالی بودن دست قوه قضائیه برای دادرسی علنی، اثر مهم دیگری ندارد. گذشت زمان نیز به ضرر آمران و مباشران این تصمیم غیرقانونی است و بر مظلومیت و محبوبیت محصورین خواهد افزود. همین حکم درباره محدودیت های غیرقانونی برای آقای خاتمی نیز صادق است. جهان در هفتم اسفند دید که فهرست خاتمی ممنوع التصویر، لیست پرتصویرترین چهره های صدا و سیما را نه با اختلاف جزئی که با نتیجه بی سابقه ۳۰ بر صفر و با رأی میلیونی هر سی نفر پشت سر گذاشت. ۷ اسفند بی ثمر بودن ۷ سال تبلیغات رسمی را علیه اصلاح طلبان آشکار کرد.

✅ انتخاب دوم یعنی محاکمه نیز منتفی است و رهبر زیر بار آن نمی رود، چون حدس می زند که چه پیامدهای ویرانگری برای ایران و ایرانی دارد. تنها گزینه معقول و ممکن راه حل دو سر برد است: حصر پایان یابد، بدون آنکه دو طرف ماجرا احساس سرشکستگی کنند.
امروز ما به برجام ملی نیاز داریم و رهبر باید شهامت تایید آن را داشته باشد، هم چنان که در توافق هسته ای نشان داد. او که بزرگترین انتقادش به محصوران آن است که چرا اعتراضات خود را از راه قانونی پیگیری نکردند، خود نمی تواند به روشی غیرقانونی آنان را سال ها در بازداشت نگاه دارد. به علاوه وقتی رسانه های سپاه رهبر را حصرشکن معرفی می کنند، مردم منتظرند که این تبلیغات جامه عمل به خود بپوشد تا دعای خیر خود را نثار وی کنند.

چهارشنبه, 18 بهمن 1396 ساعت 22:45

گفتگو با سيد مصطفی تاجزاده

گفتگو با سيد مصطفی تاجزاده


راهبرد ما در سوریه می بایست از همان ابتدا جلوگیری از بروز جنگ می‌بود، نه دفاع از بشاراسد و حفظ او به هر قیمت، ولو به بهای نابودی سوریه و تحمیل هزینه های کمرشکن به ایران و گسترش نزاع شیعه و سنی.

✅ یکی از دلایلی که من به روحانی رای دادم، این بود که فساد در این دولت به محض وقوع آشکار می‌شود و خود این مساله موجب کاهش فساد می‌شود، البته اگر همه به گوش باشیم.

✅ بهترین راهبرد آن است که ما همزمان هم بر ائتلاف و همکاری و حمایت خود از دولت تاکید کنیم و هم بر ماهیت و هویت اصلاح‌طلبانه خود پافشاری نماییم. یعنی اصلاحات را برای جامعه در دو بعد سلبی و ایجابی تعریف کنیم و اینکه ما در هر شرایطی فقر و فساد و تبعیض و رانت و رشوه و جنگ و انسداد و سرکوب را محکوم می کنیم . از آن سو طرفدار ایران برای همه ایرانیان هستیم و از حقوق هر ایرانی صرف نظر از عقیده، سلیقه و باورهایش دفاع می‌کنیم.

✅ در هر موضوعی که افکار عمومی بتواند خود را در معرض نمایش بگذارد، حرف اول و آخر را خواهد زد. به همین دلیل نیز اقتدارگراها می‌کوشند مانع بروز و ظهور این پدیده شوند. انتخابات این امکان را از آنها می گیرد.

✅ سیاست‌ورزی‌ در ایران عمدتاً مردانه و شیعی است . توزیع مناصب هم ناعادلانه است. یعنی چند استان هستند که بیشترین کادر را در حکومت دارند و متاسفانه این وضع دائم بازتولید می شود. یک دلیل آن ضعف احزاب و نظام حزبی ماست.

✅ یکی از کارکردهای احزاب برخلاف آنچه اقتدارگراها می گویند این است که عنصر حزبی بی گدار به آب نمی زند و هماهنگ با حزبش عمل می‌کند و معمولا در اجتماعات و تظاهرات غیرحزبی شرکت نمی کند. معمولاً هم حزب متعهدانه تر از یک نفر عمل می کند. خوشبختانه حزبی عمل کردن کم کم دارد تبدیل می شود به یک ضرورت .

✅ رخداد مهم پس از انتخابات اخیر آن است که اصول‌گرایان دارند در رفتار و گفتار خود تجدید نظر می‌کنند و می گویند که ما در سه چهار حوزه از اصلاح‌طلبها عقب افتاده ایم و برای پیروزی در انتخابات باید برای این موارد فکر کنیم.

✅ در ابتدای انقلاب خانم گرجی توانست به اولین مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی راه یاید. امروز وضع به جایی رسیده است که سخنگوی شورای نگهبان می‌گوید برخی فقها درباره ی ولایت و وزارت زنان ابهاماتی دارند. البته جرات ندارد بگوید شورای نگهبان مخالف وزارت و وکالت زنان است.

✅ حصر برای اقتدارگرایان چنان پرهزینه شده است که اخیراً به این دروغ متوسل شده‌اند که ما، یعنی اقتدارگراها خواهان رفع حصریم و اصلاح‌طلبان مانع آنند و از این طریق نان می‌خورند. پاسخ من به آنها یک جمله است: اگر براستی ما مخالفیم و شما موافق، به چه دلیل حصر را ادامه می‌دهید؟ طبق منطق خود باید هرچه سریع تر حصر را برچینید تا نان ما نیز آجر شود. واقعیت آن است که آنان از این جهت نگرانند که می‌دانند رفع حصر، به معنای آن است که فضای امنیتی خاتمه می یابد و ما وارد دوره نوینی می شویم.

✅ یکی از اتفاقات خوب این است که ما مجبور شده ایم دور حکومت را خط بکشیم؛ چون می‌دانیم دیگر ما را راه نمی‌دهند. پس همه‌ی توانایی‌ خود را در جامعه مدنی بکار می گیریم. نمونه‌ش اینکه من به راحتی می‌توانم با شما دانشجویان جلسه بگذارم در حالی که در دوره‌ی اصلاحات به علت مشغله کاری نمی‌توانستم .

@MostafaTajzadeh